-هارو دست به وسایل خواهرت نزن. خودت عین اون عروسک رو داری واسه چی خواهرت رو اذیت میکنی؟
جیهیو پیشبند آشپزخونه رو باز کرد و روی صندلی میز ناهارخوری انداخت.
-زود باشید فسقلیا صبحونه حاضره.
هانا رو که روی زمین نشسته بود رو بلند کرد و پشت میز نشوند. هارو با نیم وجب قد به زور خودشو از صندلی بالا کشید و بدون کمک مامانش پشت میز نشست.
-ولی بابا خوابه مامان. کی ما رو میبره پس؟
جیهیو رول املت تخم مرغ رو که غذای مورد علاقه دوقلوهاش بود برید و چنگال رو به دستشون داد.
-تا شما حاضر شید بابا هم بلند میشه.
از لای در به شوگایی که بدون تیشرت رو تخت نشسته بود و موهاش توی هوا بود نگاه کرد. شوهرش آدم سحرخیزی نبود اما خوب به لطف سر و صدای دوقلوها همیشه به زور از جاش بلند میشد. بابا بودن وظیفه سختی بود به هر حال.
صبحونه دوقلوها که تموم شد از ذوق، دوییدن سمت اتاق مشترکشون تا امروز خودشون لباسشونو انتخاب کنن. امروز توی حیاط مهد پیک نیک با تم هالووین داشتن و میخواستن از همه بهتر ظاهر شن.
جیهیو ظرفای غذا و میوه بچهها رو جمع کرد. دستایی از پشت دورش حلقه شد.
-صبح به خیر.
صدای شوگا از حالت عادی دو رگهتر بود و این نشون میداد هنوز خوابش میاد.
-صبح به خیر خوابالو.
.جیهیو تو بغل شوهرش چرخید و آروم بوسیدش
-خوب خوابیدی؟
جیهیو پرسید و شوگا ترجیح داد به جای جواب دادن، همسرش رو بیشتر توی بغلش فشار بده. هوم آرومی کرد و سرشونه لخت جیهیو رو بوسید.
تن جیهیو برعکس خودش همیشه گرم بود. حتی الان وسط اکتبر با تاپ نازکی که تنش بود بازم گرم بود. شوگا عاشق این گرما بود. میتونست تمام روز بهش بچسبه و خسته نشه.
-مامان کلاه آبیم کجاست؟
-مامان پیرهن صورتیمو بپوشم؟
-ماماااان
جیهیو به زور از بغل شوگا بیرون اومد. بله مامان بودن اینجوری بود. یه لحظه هم آسایش نداشتی. گونه سرد شوگا رو بوسید و گفت
-صبحونتو بخور. حاضرشون کنم سر راه ما رو هم برسون. امروز باید وویونگ رو ببینم.
-باشه عزیزم.
***
گاز دیگهای به سیب قرمز توی دستش زد. کامنتای آخرین ویدیوش اونقدری که توقع داشت هم خاص نبودن. همه جملههای تکراری و انگیزشی بود که روی تن همه دیده میشد. بالاخره به زور تونسته بود چندتا کاندید برای مسابقه پیدا کنه.
VOUS LISEZ
Blue Umbrella
Fanfictionوویونگ در آستانه سالگرد جداییش از سان یه تصمیم احمقانه میگیره، اینکه با فلیکس تتو آرتیست معروف کره ای بخوابه. Couples: Woosan , Hyunlix , Minsung کمدی، روزمره، رومنس