از پشت پرچین سرک کشید. محوطه تمرین خالی بود. درست مثل تمام صبحهای سرد زمستانهای گذشته و احتمالا آینده. هیچکس در جمجمه اش پاره سنگ حمل نمیکرد که اینموقع از روز که هوا بشکل سوزندهای یخ زده است و نفس هم در هوا بجای بخار به بلور برف تبدیل میشود در محیط تمرین پرسه بزند.
دسته شمشیرش را بیشتر فشرد. انگشتان یخ زده اش حتی زیر دستکشهای چرمی هم بی حس و احتمالأ از سرما به کبودی گراییده بودند زیرا با مشت شدن دستش حول « تندر سبز» درد در استخوانهایش پیچید
-: لعنت بهت
بنظر خودش این فقط یک زمزمه بود ولی صدایی در پاسخ گفت: بجای لعنت فرستادن به هوا به این فکر کن که توی کوهستان غرب چطور شکار کنی شاهزاده
همیشه از شنیدن این صدای دورگه پر از اعتماد به نفس لبخند بر لبش مینشست و امروز هم مثل همیشه لبهایش به هلال باریکی بدل شد و باعث شد دندانهایش حتی از زیر دستمال پشمی که به صورت زده بود از شدت سرما تیر بکشند.
از همانجا که نشسته بود گفت: گرگهای گرسنه کوهستان غرب اینقدر معطل نمیکنن
صدا با نیشخندی گفت: پس شاهزاده به شکار گرگ بیشتر از شکار گوزنهای غربی تمایل دارن.
از این لحن رسمی متنفر بود و خشم باعث شد زهرش را در ساچمه فلزی بریزد و با لوله نی آنرا به سمت صدا فوت کند.
-: آخ
به هدف زده بود. مثل همیشه. حتی اگر نمیدید هم جای شکارش را درست هدفگیری میکرد.
-: حقت بود شوالیه.
-: شاهزاده لعنتی این واقعاً درد داشت.
-: کجات خورد؟
-: بی شرف تو حتی منو ندیدی؟
از لذت لبخند زد. این لحن را دوست داشت. بدون تشریفات خزعبل. درست مانند آنچه واقعاً بودند.
-: واسه دیدن تو به چشم نیاز ندارم شوالیه
گرمایی که از لذت زجر دادن شوالیه در وجودش چرخید باعث شد حس کند آب بینیاش میل به جاری شدن دارد. کافی بود ذرهای فخ فخ کند تا مبارزه را شروع نکرده ببازد. به درک! آب بینیاش همانجا دوباره یخ بزند، امروز باید پیروز میدان میشد.
شوالیه با همان صدای دورگه گفت: اون چشمای عقابیت رو واسه پیدا کردن گراز عوضی بذار شاهزاده. منو شکار کردن خیلی هم هنر نیست.
-: از کی تابحال یه ساچمه توانایی شکار یه شوالیه درباری رو پیدا کرده؟
-: از وقتی من احمق به تو این کار رو یاد دادم.
-: پس ببین که چطور شاگرد بهتر از استادش میشه.
-: زیاد دیدم. بخصوص وقتی پشت مربی رو به خاک کوبیدی.
YOU ARE READING
Crown Of Captivity
Adventureموضوع: شاهزادهای که برخلاف تمام مردم، هیچ تمایلی به داشتن قدرت نداره و منتظره با رسیدن به سن قانونی دنیای سیاست رو رها و آزادانه زندگی کنه و در این راه شوالیهاش پیشتاز این امور خواهد بود تا راه رو برای سرورش هموار کنه. با این حال دنیای سیاست و کشو...