_《هر دفعه دارم امید الکی به خودم میدم ، امیدی که باعث میشه زنده بمونم ولی تو اصلا برات اهمیت نداره ، من برای حرف زدن باهات جون میدم ولی تو همش فاصله میگیری و این باعث میشه یک زخم هر دفعه روی قلبم ایجاد بشه چطور میتونی اینقدر بی رحم باشی》
______________________________________
تنها نکته ی مثبت امروز این بود که دیگه با اون عوضی روبه رو نشده بود . روز اول استادشون پروژه های مختلفی به اونها داده بود در کل روز طاقت فرسایشی بود ، اما با به یاد آوردن دعوت زن عموش خستگی هاش چند برابر شد .
نگاهی به ساعتش کرد ، ساعت ۶ بود و دیگر وقت نمیگیرد که به خانه برود ، با اینکه خسته بود اما اصلا دلش نمیخواستم که عمویش توهین کرده باشد . سوار ماشین شخصی اش شد :برو خونه ی عمو جورجراننده ماشین رو روشن کرد و شروع کرد به رانندگی :خونه نمگیرید ارباب جوان؟
-نه زن عمو دعوتم کرده ، امشب برای شام خونه نمیام
در همین حین گوشی اش شروع کرد به زنگ خوردن و اسم "crazy bro "روی صفحه افتاد . نگاهی به مخاطبش کرد و سریع نمایش رو وصل کرد :هی دیوونه چه خبر ؟
صدایی با نشاط و با کمی لهجه ی کره ای جوابش رو داد :دیوونه عمه اته ... من باید بهت زنگ بزنم بی مغز؟
-باور کن سرم شلوغ بود میخواستم که زنگ بزنم ... راستی چی شد ؟موفق شدی ؟
حتی از پشت تلفن هم میتونست پوزخندش رو ببینه :تو فکر کن من شکست بخورم
-البته ، من غلط بکنم همچین فکری بکنم
-راستی دانشگاه چطور بود ؟اون روتشیلد عوضی رو دیدی؟
-اره ... اینقدر که بهم محبت میکنه تا حالا هیچ کس نکرده
میتونست عصبی شدنش رو حتی از پشت تلفن هم بفهمه :اون اون عوضی باز چیکار کرده ؟
-هیچی... تهدید اونم تو روز روشن و جلو ی همه
-نکنه دوباره جلوی همه تحقیرت کرده ؟
-میشه اینطور گفت ، بی خیال مهم نیست ... تو برگشتی انگلیس ؟چند وقتی میشه که ندیدمت
صدای فرد پشت خط کمی نشاطش رو از دست داد و حالتی پز از غصه به خودش داد :جان ... دیدمش، باورم نمیشه هنوزم عوض نشده
جان با حیرت پرسید: واقعا ؟چی بهش گفتی؟
-هیچی... جرئت نداشتم
-هنوز کره ای هیونگ؟
-نه الان توی فرودگاه انگلیسم، برگشتم ...
-باورم نمیشه تو بعد از چندین سال دیدش و هیچ کاری نکردی؟
-یه پیشنهاد کاری بهش دادم
جان با تعجب پرسید :چی؟
-بهش گفتم که بیاد انگلیس و اینجا کار کنه ، هر چقدر توی کره بمونه اوضاعش عوض نمیشه و بد تر میشه
YOU ARE READING
ROTHSCHILDS
Romance□روتشیلدها ■ژانر :ازدواج از پیش تایین شده ،انگست ،رمنس کامل ها :ییجان، ویکوک روتشیلد ثروتمند ترین خانواده ی روی زمین است که انواع کار های غیر قانونی و وحشتناک رو مرتکب شدند ، اونها معتقد هستند که پولشان باید در دایره ی خانواده بماند پس ازدواج خار...