صدای کشیده شدن چرخهای اسکیت برد روی آسفالت با موزیکی که تو گوششون پلی میشد تلفیق شده بود و همون آهنگ همیشگی رو براشون میساخت
دستهای تو هم قفل شدشون اجازه نمیداد اسکیت بردهاشون از هم فاصله بگیره و بخواد حتی ذرهای اونارو از هم دور کنه، همونطور که هیچ چیز توانایی جدا کردن قلباشون رو از هم نداشت.
در حینی که با موزیک همخونی میکردن، با قدرت کانورسهای کثیفشون رو برای زودتر رسیدن به مقصد همیشگیشون روی زمین میکشیدن و سعی میکردن به حرکت اسکیت برد سرعت ببخشن.
تنها صدایی که سکوت شب رو میکشست صدای دو تا جوون پرشور و هیجانی بود که سوار بر اسکیت برد، فارغ از دنیای اطرافشون موزیک میخوندن.
با رسیدن به فروشگاه همیشگی، اسکیت بردهاشون رو زیر بغل زدن و وارد شدن. هوای گرمی که روی گونههای سرخ شده از سرماشون مینشست لبخند بزرگی روی لبهاشون آورد.
پیدا کردن سبدهای خرید برای دو تا پسری که خرید کردن از این فروشگاه کار همیشگیشون بود، سخت نبود.
مینهو در حالی که یکی از سبدهای چرخدار رو بیرون میکشید رو به جیسونگ لب زد
-بپر بالا سنجابک
طبق عادت همیشگیشون جیسونگ داخل سبد نشست و مینهو وقتی از جاگیری پسر کوچیکتر مطمئن شد، اسکیت بردش رو زیر پاش انداخت و روی اون ایستاد
-آمادهای؟
تو چشمهای هم خیره شدن و لبخندی زدن
+یک
-دو
+سهههههههبا گفتن شمارهی سه جیسونگ دستش رو روی شلف گذاشت و همین طور که مینهو اسکیت برد و سبد رو همزمان حرکت میداد سعی کرد اسنکهای داخل شلف رو توی سبد بندازه.
سر بودن زمین به اسکیت برد سرعت میداد و کار مینهو رو راحت کرده بود
+نه نه نههه قبول نیس، اینا خیلی از دفعهی پیش کمتره
+به من چه میخواستی سرعت عملتو بالا ببری
در حالی که به لبهای جیسونگ که از روی ناراحتی جلو اومده بود، میخندید به سمت قوطیهای الکل حرکت کرد و دو تا درصد پایینش رو توی بغل جیسونگ انداخت
سبد چرخدار رو به سمت پیشخوان حرکت داد، مرد فروشنده با دیدن دو تا مشتری شبهنگام همیشگیش لبخندی روی لبش اومد.اون دو تا پسر کاملا فارغ از دنیای اطرافشون زندگی میکردن.
مینهو، جیسونگ رو با خوراکیهای توی دستش بغل کرد و از سبد چرخدار بیرون آورد.
پسر کوچیکتر همونطور که خوراکیهارو محکم بغل کرده بود تا از دستش نیفتن، منتظر موند تا مینهو به پیشخوان برسه و بعد دستهاش رو روی میز خالی کرد. حجم خوراکیها به قدری زیاد بود که نصفی از اونها از روی میز سر خورد و روی زمین افتاد.
YOU ARE READING
𝐀𝐧𝐭𝐢𝐝𝐞𝐩𝐫𝐞𝐬𝐬𝐚𝐧𝐭
Fanfiction+میخوام سوار اسکیت بردم بشم و با تو تا آخر دنیا برم -فکر میکنی میتونی به آخرش برسی؟ +آخر دنیای من وقتیه که دیگه تو رو نداشته باشم 𝑶𝒏𝒆𝒔𝒉𝒐𝒕 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝑴𝒊𝒏𝒔𝒖𝒏𝒈 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆