رقت انگیز

339 76 34
                                    

پارت ادیت و چک نشده اگه غلط انلایی یا تایپی دیدید ممنون میشم کامنت کنید





برگه ها از زیر دست پسر بیرون کشیده شدن و بعد چشم محافظ بغل وکیل برق زد اروم خندید و نا باور به جیمین نگاه کرد
« پسر تو جدی احمقی»

و بعد اروم خندید و سمتش اومد
دستش رو زیر چونه جیمین گذاشت و به چشم هاش خیره شد
« سند مرگ خودتو امضا کردی میدونی ؟»
و بعد به قیافه جیمین خندید

« قربان! حالا که کارتون باهاش تموم شده میتونیم یکم خوش بگذرونیم؟»

بلند داد زد تا پارکی که داشت وارد امارت میشد بشنوه
مرد برگشت و خندید

« البته پسرا »
و بعد داخل رفت

یونگی یه بار به جیمین گفت که احتمال میده که جیمین توسط خدا بوسیده شده باشه

پسر با چشم های مشکیش بهش زل زده بود، جوری که انگار تسخیر شده؛ و بعد این جملرو گفته بود

گفته بود که زیبایی جیمین طوریه که یونگی حس میکنه تا خشک شدن چشم هاش دلش میخواد به زل زدن بهش ادامه بده و حتی پلک نزنه.

جیمین دلش میخواست بدونه اگه یونگی الان میدیدش
در حالی که چشم هاش دیگه امیدی ندارن و دست هاش بی هدف کنار بدنش افتادن، همچنان این فکر رو میکنه؟ زیباییش رو به کریستال و خورشید تشبیه میکنه؟  یا با چشم های براقش طوری که انگار خدا جلوش نشسته بهش زل میزنه یا نه .

بعضی وقت ها، فقط بعضی دقیقه ها و لحظه ها جیمین حس میکرد خوشحاله که به دنیا اومده
مثلا وقتی تهیونگ لیلی رو به فرزندی گرفت دختر پرخاشگر بود و با بقیه بد رفتار میکرد.
یه بار حتی گلدون قدیمی خونه جین رو سمت جانهی پرت کرد و گلدون به هزار تیکه تبدیل شد
ولی بعد، اولین نفری که تونست صدای قهقه ی لیلی رو در بیاره جیمین بود .
دختر خودش رو به بدن پسر جوون چسبونده بود و با دست هاش دور گردنش حسار کشیده بود و بلند قهقهه میزد
همشون میدونستن روحیه ی لیلی چقدر اسیب دیده
دختر بچه توی خانواده ای به دنیا اومد که با هر اشتباه کوچیک تا حد مرگ کتک میخورد
و انگار لیلی و جیمین زخم های همدیگه رو دیده بودن
و این چیزی بود که باعث شد جیمین حس کنه خوشحاله که به دنیا اومده .

وقتی دست های ضعیف و استخون هایی که حالا شکستگیشون ترمیم شده بود دور انگشت جیمین پیچیدن و جیمین میدونست از طرف کسی که اسیب دیده مورد اعتماد واقع شده.
مثل حسی که خودش نسبت به جین داشت...
وقتی دختر بچه نصفه شب ها یواشکی توی تخت جیمین میخزید و بازوش رو توی بغلش میگرفت
جیمین حس میکرد به دنیا اومدنش درست بوده

و یه لحظه هایی
جیمین نمیفهمید خدا باهاش چه مشکلی داره یا توی زندگی قبلیش ممکن بود چه جنایتی انجام داده باشه که لیاقتش جهنمی بود که توی این زندگی دچارش شده بود

Survivor | yoonmin Hikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin