(از نگاه لویی)
+هعی نردبون خودم میتونم راه برم نیازی نیست بزنی بهم
-فقط یک کلمه دیگه تا قبل از اینکه برسیم به ماشین بگو تا اون روی سگم رو ببینی جوجه
+روانی
_چی؟
+هیچی گفتم چشم جوش نزن..
باورم نمیشه گیر پلیسا افتادم میخوام بدونم این خرگوش گنده دراز از کجا پیداش شد تقریبا
فرار کرده بودم..
فقط برام سوال شده نایل بی مصرف کجاست چرا هروقت باید باشه نیستش...اوو یه کله زرد و یه لاغر کله سیاه میبینممم
نایل و زینن چطور باید از دست این درازه ک منو گرفته راحت بش..هه به من میگن تاملسیون گایز+ای اخخخخ
-تو چته بچه بلند شو ببینم
+صبر کن درد دارم فککنم توی بار چیزی خوردم بهم نساخته
-بلند شو برای من ادا در نیار بچه دلت میخواد بهت دستبند بزنم؟ بلند شو
+باشه باشه الان بلند میشم دستت رو بده بهم لطفا نمیتونم بلند شم
دستش رو دراز کرد دستم رو بگیره خداروشکر از چیزی فک میکردم خنگ تره دستش رو گرفتم و یهوکشیدم کهههه
وادفاک؟؟ هیچ اتفاقی نیوفتاد چرا سر جاش مونده؟ چرا نمی افته چرا زل زده تو چشمام
چرا انقد سنگینه
بیخیال فرارررفقط از تعجب استفاده کردم دارم میدوم سمت او دوتا خل و چل مثل چوب ایستادن جلوم
+گایزززززرر
-لویی پسر کجا بودی؟؟
+ فقط بدووووو
-ودف؟
+ بدو براتون توضیح میدم
^^^^^^^^^^^^^^^^^^
(از دید استایلز)
دستم رو دراز کردم یهو دستم کشیده شد و الانم مثل یه توله گربه زل زده تو چشمام
این بچه مشکلی داره؟
جریان چیه مثلا میخواست من بیوافتم؟
یهو شروع کرد دویین
من حتی دنبالش هم نرفتم فقط دارم پشت
نگاهش میکنم که داره مثل یه دیوونه فرار میکنه
در هر صورت مطمئنم کاره خاصی نیست یه جوونه خوش گذرونه از این به بعد هم جرئت نمیکنه از این کارا بکنه-قربان
+چیشده پین
-پسره فرار کرد بریم دنبالش؟
+نه بیخیالش کله گنده هاشون رو داریم خورده شیشه ها به دردمون نمیخوره راه بیوفت بریم
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
-لویی به اندازه کافی دور شدیم چیشده؟
×حق با نایل لویی نفسم بالا نمیاد جریان چی بود
+احمقین؟ ندیدین اون غول درازه دنبالم بود؟
×لویی هیچ کس دنبالت نمی امد. :|
+وادفاک؟؟؟؟
YOU ARE READING
Impossible
Fanfictionنام :غیر ممکن یک مامور پلیس ۴۸ ساله منزوی متخصص در پرونده های توزیع مواد مخدر یک پسر در اوایل دوره ۲۰ سالگی عاشق خوانندگی نمیدونم قراره برخورد این دونفر چطوری باشه.... مخصوصا اگر مستر استایلز جناب تاملسیون رو توی یه بار ممنوع زیر زمینی درحال فرو...