وقتی به ملاقات جیانگ یانلی رفتن، به محض دیدن شیائو ژان اشک های شوقش سرازیر شدن.
"آشیان!"یکم سخت بود تظاهر کنه اون هم دلش واسه خواهرش تنگ شده وقتی همین چند روز پیش در حال پیام دادن به ژوان لو بود.با این حال باز هم آغوش خواهرش رو با یه زمزمه ی لطیف پاسخ داد :" خواهر"
یانلی شروع کرد به چک کردن بدنش تا مطمئن شه حالش خوبه و صدمه ندیده.در مورد مهمانی شامی که به مناسبت جشن گرفتن بازگشتش تدارک دیده بودن صحبت کرد.رنگ شیائو ژان پرید.اون ضیافت شامِ اعصاب خورد کن دقیقا نقطه ی شروع نفرت تذهیبگرای دیگه از وی ووشیان و زیر سوال بردن روش کارش بود.
شیائو ژان گفت:" خواهر بیا جشن رو برگزار نکنیم"
اگر امکانش بود دلش میخواست از هرگونه دعوای احتمالی دوری کنه تا زندگیش سخت تر از اینی که هست نشه."همین که تو جیانگ چنگ باشین کافیه"
وی ووشیانِ واقعی توانایی این رو داشت تا با هرکسی که جرئت کرده بود تحریکش کنه یا سر به سرش بذاره مقابله کنه. هر چند این یکی ' وی ووشیان' حتی نمیتونست با یه دختر پنجاه کیلویی، که در واقع وزن یه دختر کاملا استخونیِ،در بیوفته.
جیانگ چنگ و جیانگ یانلی نگاه معنا داری با هم رد و بدل کردن.یانلی دستهاش رو روی شونه های وی ووشیان گذاشت."آشیان به خاطر روش تذهیبگریته؟من از آچنگ در مودش شنیدم. میتونیم در موردش حرف بزنیم"
شیائو ژان دستهاش رو برداشت و گفت:"نیازی نیست. چیزی نیست که بخوایم در موردش حرف بزنیم"چیزی نداشت که به اونا بگه، همین حالاش هم خط های فیلمنامه که ماله این قسمت بود رو یادش نمیومد.خط هاش خیلی طولانی و پیچیده بودن وخیلی هم حالت هاش در هم برهم بودن، قضاوتش نکنین.
جیانگ چنگ ساکتش کرد:" وی ووشیان!"
شیائو ژان آهی کشید:" خب تو میخوای من چیکار کنم؟"
خواهر و برادر در حالی که با استرس بهش نگاه میکردن ساکت شدن.در همون لحظه ،درست مثل جادو، لان وانگجی پشتش ظاهر شد.
"وی یینگ، با من به اقامتگاه ابر بیا."
....!!!!
ایناهش!!!همون دیالوگ افسانه اییِ تو، هانگوانگ جون غیر قابل مقاومت که قلب آدم رو به تب و تاب میندازه! چقدر بد که اینجا نقطه ی شروع دعواهاشونه.
شیائو ژان با آرامش پرسید:"...اونجا میخوای باهام چیکار کنی؟"
هرچند که داخل قلبش آشوب بود.شِت دیالوگش رو اشتباه گفته بود.یادش میومد که باید با حرف لان وانگجی ناراحت میشد و بهش برمیخورد،مثل وی ووشیان که قصدش رو اشتباه متوجه شده بود و فکر کرده بود لان وانگجی میخواد ببرتش به اقامتگاه ابر تا 'تطهیرش کنه' و مجبورش کنه تا مجازات کارهاش رو دریافت کنه ولی...
YOU ARE READING
[COMPLETED] •⊱ Switched ⊰• (WangXian YiZhan)
Fanfiction⋅⋅⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⋅⋅ فن فیکشن Switched کاپل: وانگشیان/ییژان ژانر: دنیای موازی، رمنس، فانتزی، کمدی نویسنده: shorimochi مترجم: kimcotton و (_KittenHoney (@smilic "به نظرتون چی میشه اگه یه بازیگر وارد دنیای فانتزی بشه و یه شخصیت فانتزی وار...