🐇☁این‌سو: اوپس☁🐇

287 78 8
                                    

مدیر برنامه‌ی شیائو ژان سردرگم شده بود. روز بعد وقتی که ایدولش ناگهانی رو استیج بیهوش شده بود،دفتر ارتباطاتشون تعداد بیشماری ایمیل و تماس تلفنی از فن های عصبانی ای دریافت کرده بود که کمپانی رو به بیش از اندازه کار کشیدن از آرتیستشون متهم میکردن. نمیتونستن این اظهارات رو رد کنن. پزشکهایی که بازیگر رو معاینه کرده بودن به جز استرس بیش از حد، دلیل دیگه ای برای غش کردن ناگهانیش پیدا نکرده بودن. پرستارها بهش جوری زل میزدن انگار میخوان بکشنش و مجبور شد یه سخنرانی یک ساعته از سمت دکتر راجع به اهمیت خواب و استراحت کافی روی سلامتی روانی و فیزیکی انسان رو گوش کنه.
پدر و مادر شیائو ژان و فن ها به وزارت منابع انسانی و حراست گزارش داده بودن. از کمپانی بازجویی کردن و برنامه کاری شیائو ژان رو بررسی کردن.

از اونجایی که شیائو ژان سرش با فیلمبرداری، تبلیغات برای برند ها، پروموشن ها بوده، معلوم شد برنامه اش حسابی شلوغه. خیلی عادی بود که بازیگرا وقتی در حال فعالیت بودن برنامه اینقدر شلوغی داشته باشن، بعد هم برای چند ماه استراحت میکردن تا پروژه های بعدی رو شروع کنن. ولی شیائو ژان یه بازیگر بزرگ در حال ظهور بود برای همین تو برنامه اش جایی برای استراحت نبود.
خوشبختانه از کمپانی شکایت نشد اما مجور شدن برنامه شیائو ژان رو خالی کنن و انتقادات تند فن ها رو دریافت کنن.

غش کردن ناگهانی شیائو ژان و برنامه شلوغ پلوغش شده بود ترند یک و سه ویبیو تو اون هفته.
ترند شماره دو هم کلیپی بود که از وی لایو گرفته شده بود، کلیپی که توش وانگ ییبو از بک استیج سراسیمه میاد بیرون، داد میزنه "ژان گه" و تو بغلش میبرتش تو آمبولانس :)

اون حتی برنامه اش رو برای یک هفته خالی کرده بود و کل وقت رو پیش شیائو ژان تو بیمارستان مونده بود. نظر مدیر برنامش این بود که بهتر بود دیگه کام اوت کنن و رابطه اشون رو رسمی کنن.

تنها چیزی که این وسط فن ها رو خوشحال میکرد همین بود ،رفتار های وانگ ییبو که نشون دهنده عشق واقعی بود.

چندتا بیانیه هوموفوبیک و فن هایی هم بودن که نمیخواستن قبول کنن آیدول هاشون دارن قرار میذارن اما به طور تعجب آوری از نظر بیشتر طرفدارها همچین چیزی زیادی برای اینکه بخوان بهش هیت بدن، بیش از حد شیرین و معصومانه بود.

فن های اینترشنال از کشورهای دیگه که این مسئله رو راحت‌تر میپذیرفتن پیام های حمایتگرانه خودشون رو فرستاده بودن.

حالا که آرتیستش به هوش اومده بود،مدیر برنامش خودش رو برای یه کنفرانس خبری کوچیک اماده کرده بود تا به همه بگن که حالش خوبه.

یه سالن رقص کوچیک تو یه هتل محلی رزرو کرده بود و فقط نیم ساعت بعدش سالن پر از خبرنگار و گزارشگر از خبرگزاری های مختلف شده بود.

[COMPLETED] •⊱ Switched ⊰• (WangXian YiZhan)Место, где живут истории. Откройте их для себя