Ch_139,140,141

529 171 36
                                    

آنیو ماسه یوسو یوروبون ✨
حرفی برای گفتن نیست.
جز اینکه.. شماها خیلی خیلی کیوتید⁦ಥ⁠‿⁠ಥ⁩
مرسی از اونایی که پارت قبلی به سوالم جواب دادن واقعا خوشحالم کرد^•^❤️
خب، بفرمایید نوش جان(:
پارت مصاحبه هم به زودی آماده میشه.




بعد از اینکه امگا رو به داخل هدایت کرد خودش هم وارد اتاق شد و در رو بست... پسر دست به سینه شد و بی اینکه به سمت آلفاش برگرده پرسید:

-کار تو بود؟

ییبو هم دست به سینه شد و به در تکیه زد:

-و اگه باشه چی؟

به سمتش برگشت و با خشم غرید:

-مثل آدم جواب سوالمو بده! پرسیدم کار تو بود یا نه؟!









نیشخند آلفا نشون می‌داد حدسش کاملا درسته:

-آره!

دست هاش رو بالا آورد و با چشم بهشون اشاره کرد:

-با همین دستای خودم نفس حرومیشو بریدم! در حالی که از ترس خودش رو خیس کرده بود و حتی به اندازه ی کافی قدرت نداشت تا بتونه حرف بزنه!

تکون سختی خورد، چشم هاش گرد شدن، لب هاش نیمه باز موند و بی اینکه پلک بزنه به مرد رو به روش خیره شد... هاه... نمی‌دونست دقیقا داشت چه غلطی می‌کرد اما قبل از اینکه به خودش بیاد به سمت جفتش یورش برده، یقه ش رو توی مشت هاش گرفته و بعد از ایستادن روی پنجه ی پاهاش لب هاش رو روی لب های ییبو کوبیده بود!













به قدری از این حرکت امگا شوکه شده بود که برای چند ثانیه ی اول با مغزی هنگ کرده به چشم های بسته ی پسر کوچک تر نگاه می‌کرد و توانایی تحلیل موقعیتش رو نداشت! اما وقتی به خودش اومد دست هاش رو دور کمر ژان پیچید، تنش رو بالا کشید و وادارش کرد برای اینکه نیفته پاهاش رو دور کمرش حلقه کنه!

جاشون رو عوض کرد و بعد از چسبوند کمر امگا به در به لب های هلوییش حمله کرد.. با حرص به شونه های فرمانده ش چنگ زد و لب هاش رو کمی از لبهای جفتش فاصله داد.. نفس نفس زنان با چشم هایی که خواستن و تمنا توشون موج می‌زد، گفت:

-ا- انقدر خوشحال شدی یعنی؟ اگه میدونستم زودتر این کارو می‌کردم!









به گردن آلفا چنگ زد و با خشم توی صورتش غرید:

-اون لعنتی جرقه ی نابودی زندگیم رو زد! البته که مرگش خوشحالم میکنه احمق!

با نیشخندی دندون ها و کمی از لثه های قرمز تیره ش رو به رخ کشید:

-خدا رو شکر! ولی خب میدونی... قصد دارم یه فستیوال برات راه بندازم جفت عزیزم... یه فستیوال از جسد و خون.. تا میتونی ازش لذت ببر که پادشاه این فستیوال تویی!

[You Are My Destiny]~(Yizhan)Where stories live. Discover now