همهچيز برعکس شده... همهچیز پر از دروغ و غریبگی..
مثل صبحی که هوا تاریک بود... مثل قهوهای که شیرین بود.
بیقرار، نامتعارف و ناشناخته... درست، مثل تابستونی که هوا سرد بود...
یا خاطرهای که، پر از درد بود!.
.
.
عصبی، طول جلوی کاناپه رو متر میکرد و اونقدر دست به کمر راه رفته بود که جین، سرگیجه گرفت.
یه نگاه به هیکل مشوش نامجون انداخت که با اون پیشبند آشپزخونه و چتریهاش که با یه کش کوچیک از رو پیشونیش جمع کرده بود، بیشتر شبیه بچهها بنظر میرسید و هیچ سنخیتی با اون اخم روی پیشونیش، نداشت.
چند دقیقهای میشد که صحبتش با ریو تموم شده و بعد از اینکه مطمعن شده بود، جاشون امنه و هوسوک بویی از وجود جین توی این نقشه نبرده، فهمیده بود که یجوری باید از تگزاس فرار کنن و اوضاع خیطه.
و البته، نامجون که تصمیم گرفته بود برای جین ناهار بپزه، با شنیدن اینکه یونگی تیر خورده اونجا رو ول کرده بود و حالا داشت با اخم و نگرانی، جلوی جین رژه میرفت.
+ میشه فقط بشینی یجا؟؟ سرگیجه گرفتمسرش رو به دستش تکیه داد و به نامجون نگاه کرد.
پسر با اخم به سمتش برگشت و گفت: چطور بشینم؟ تو گفتی اون تیر خورده، حالیته؟ تو قول داده بودی اون طوریش نمیشه...+ خب الان چیکار کنم من؟ زمان و به عقب بر گردونم؟
دستش رو به کمرش زد و حق به جانب به جین خیره شد. از بالا بهش نگاه و کرد و گفت: اگه میمرد چی؟ اصلا اگه الان بمیره چی؟ اون هوسوک دیوونه درست بغل گوش رفیق منه!
جین که مجبور بود برای نگاه کردن به نامجون سرش رو بالا بگیره، عینکش رو با کلافگی درآورد و نالید: فقط دو دقیقه بشین رو این کوفتی تا حرف بزنم...
با دستش روی کاناپه کوبید و وقتی نامجون واکنشی نداد دستش رو کشید و مجبورش کرد، کنارش بشینه.
+ خوب گوش کن نامجون شی... الان ما در شرایطی نیستیم که به خاطر این مسئله قشقرق بپا کنیم، میفهمی؟_ ولی اون تیر خورده... چطور میتونی با این مسئله، اینقدر ساده برخورد کنی؟
فقط برای لحظه ای، جین نتونست نگاهش رو از اون چشمها بگیره.
چشمهایی که توشون، یه جدیت عمیق بود و داشت با اون حالتِ اژدهاگونه، جین رو تهدید میکرد.
نامجون، طبق عادت عصبانیتش، گونههاش رو داخل دهنش کشید و دست به سینه نشست.
+ من... میگی الان چیکار برات بکنم؟_ تو ! باید تضمین بدی اون موکل لعنتیت نمیکشتش میفهمی؟
+ هوسوک اینکار رو نمیکنه. اگه نگرانیِ تو اینه!
کامل به سمت جین برگشت و یه دستش رو پشت مبل انداخت.
_ اینکار و نمیکنه؟ سرِ چی بهم ضمانت میدی؟
YOU ARE READING
Hævner
Action🖇𝗣𝘂𝗿𝗲 𝔽𝕚𝕔𝕥𝕚𝕠𝕟 ⟝ ℕ𝗮𝗺𝗲: Hævner ⟝ 𝔾𝗲𝗻𝗿𝗲: BDSM, Action, Smut🔞, Criminal, Mafia, Harsh, Romance ⟝ ℂ𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: YOONMIN, KOOKV, NAMJIN ⟝ 𝕎𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿: Sana ‼️این فیکشن دارای صحنههای خشن و محدودیت سنی میباشد‼️ چنل موزیکها و ارتباط...