امروز که به گذشتهها فکر میکردم، یادم افتاد من همیشه کسی بودم که ابراز احساسات رو "لوس و بچگونه" میدونست و معتقد بود نامه نوشتن یه کار بیمعنی و حوصله سربره. هربار که میدیدم برای خاله نامه مینویسی، لبمو کج میکردم و توی دلم سرزنشت میکردم اما تو هربار سعی داشتی قانعم کنی که انجام اینکار و نوشتن از احساسات، چقدر میتونه تسکین دهنده باشه. همیشه میگفتی: "جونگینا، ارزش قلم و کلمات اونقدری بالاست و نوشتهها جوری اهمیت دارن که میتونن قلب آدمها رو توی هرجایی از این دنیا که هستن، به لرزه دربیارن. آدما میدونن که واژه چیدن و روی کاغذ آوردنشون چقدر سخته و بخاطر همین، وقتی یهروز پستچی در خونهشونو بزنه و بگه "یه نامه دارین!" قلبشون تکون میخوره و به این فکر میکنن که چقدر برای یکی مهم بودن. تو با نوشتن، میتونی قلب عزیزانت رو گرم کنی. "
خب... حالا منم میخوام قلبت رو گرم کنم هیونگ. میدونی که، من هیچوقت توی نوشتن خوب نبودهم. پس بهم قول بده وقتی که پستچی در خونه رو زد و این نامه رو برات اورد، چیزی توی قلبت تکون بخوره و به این فکر کنی که چقدر برام مهم هستی...🌱🤍
YOU ARE READING
A Letter For You
Fanfictionیه بوک کوچولو از مجموعه نامههای جونگین به کسانی که دلش براشون تنگ شده :) این نامههای کوتاه، توی 600 روزی که در پیشه، گهگاهی نوشته و آپ میشن تا کمی از دلتنگیهام کم کنن... ♡ کای×اکسو / kai×Exo •Phonix_L1485