مارس 2014- آزمایشگاه دانشکده پکن
ژان پیر به جادوگری که رئیس دانشکده بود غرید: اینهمه راه منو کشوندی اینجا که بهم اراجیف علمی انسانها رو تحویل بدی؟
رئیس دانشکده با اضطراب گفت: نه نه قربان! ببینید! اینجا... درست همینجا داره دستگاه یه چیزی رو نشون می ده.
ژان پیر با اخم پرسید: خب اون چیه؟
-: ماده قربان... یه جسم جامد.
ژان پیر به اسکنری که در دست آن مرد در هوا تاب می خورد و نقاطی را که می گفت ماده ای وجود دارد اسکن می کرد خیره شد: اینجا جسم جامدی نیست.
مرد با هیجان گفت: درسته قربان. نیست. اما دستگاه داره وجود یه جسم جامد رو درست توی همین منطقه ثبت می کنه... ببینین! چند سانت اینطرف و چند سانت اونطرف وجود نداره... فقط همینجا.-: خب؟ این یعنی چی؟
-: یعنی اینکه یه ماده نامرئی در همین نقطه وجود داره.
ژان پیر دستش را به محلی که اسکنر حضور ماده را نشان می داد، نزدیک کرد: پس چرا چیزی لمس نمی شه؟... حتی افسانه جادوی نامرئی هم به محض لمس قابل دسترسیه.-: موضوع همینه قربان... اون نامرئی نیست... اون ماده وجود داره اما توی بعد ما نیست.
چشمان ژان پیر گرد شد: چی؟... دنیای موازی؟
-: نه نه نه... اشتباه نکنید. دنیای موازی نمی تونه با ما تداخل داشته باشه. این همین دنیاست. بعدش فرق داره.
-: درست حرف بزن ببینم چی می گی؟
-: قربان! کف زمین می شه بعد دوم. شما به عنوان یه موجود سه بعدی الان روی اون ایستادین اما همه قسمت بدنتون نمیتونه توی اون جا بشه. بخشی که کف کفشهاتونه برای کف زمین قابل درکه که وجود داره، اما سایه شما هم الان روی زمینه و نشون می ده شما غیر از کف کفشهاتون هستین... اما نمی تونه سایه رو لمس کنه... فقط وجودش رو می تونه حس کنه.
ژان پیر به کف زمین و سایه اش نگاه می کرد: یعنی این ماده وجود داره اما... اما توی بعد...؟
-: چهارمه قربان.
-: چطوری می شه به بعد چهارم رفت؟
-: نمی شه.
-: چرا؟
-: چون بعد زمانه.
چشمان ژان پیر هر لحظه بیشتر گرد می شد. زمان سرمایه اصلی جادوگرها بود: زمان؟ منظورت همین زمان خودمونه؟
-: بله قربان. ماده ای در بعد زمان هست که سایه اش داره هر لحظه توی بعد ما سنگین تر می شه. در طی این چند سال بارها و بارها همین نقطه رو بررسی کردم. حتی دو سانت اونطرفترش نیست. درست همین نقاطن که این حالت رو دارن. اوایل اینقدر کمرنگ بود که خطای دستگاه حس می شد. اما آروم آروم پررنگ شد. درست مثل جسمی که از ارتفاع به کف نزدیک و نزدیکتر میشه و سایه وجودش روی کف بیشتر حکم ماده رو پیدا میکنه هر لحظه داره قویتر میشه هی پرنگ و پررنگتر شده... تا الان که حس می کنم هر لحظه ممکنه ظاهر بشه و ببینیمش.
ŞİMDİ OKUDUĞUN
The Spell of wish (کامل شده)
Hayran Kurguریل لایف: داستان طلسم آرزو از تابستان ۲۰۲۱ شروع میشه از وسط سیل ههنان چین، جایی که وانگ ییبو برای کمک به سیل زدهها رفته بود ولی به دلایل عجیبی موقع امدادرسانی مفقود و باعث اتفاقات خاصی شد در واقع دلیل این وقایع به دو سال قبل برمیگرده به اوج روزها...