بکهیون هر دوشونو برد اتاق خودش، حمام رو چک کرد کسی نباشه و بعد درو قفل کرد.
یول، لوئی رو هول داد.
لوئی با ضرب دست محکم یول افتاد رو تخت.
=آخخخخخخخ.لوئی سریع بلند شد، یه بچه پنج ساله گیج خواب از زیر پتو در اومد. بکهیون بدون تعجب درو باز کرد بچه رو فرستاد بیرون.
یول دوباره قضیه رو تو دست گرفت.
+همیشه از اینا برات میفرستاد؟-بیبی اون اکسمه، الان به همدیگه مربوط نیستیم ولی تایمی که باهم بودیم ک طبیعیه.
+طبیعیه؟؟؟ میرم سکس میکنم ویدیوشو میفرستم برات.
لوئی به عصبانیتش خندید.
-هانی آروم باش توضیح بدم.+اصلا چه ربطی داره... دوست پسرش باشی دلیل نمیشه لخت خودشو بفرسته که.
بکهیون رفت تو بغل یول نشست.
×همین کارارو میکنن گند میزنن تو رابطه بقیه.یول دستاشو دورش حلقه کرد و شقیقه بکهیون رو بوسید.
لوئی خندید و بعد گوشیشو دوباره پس گرفت و یهو نود بکهیون رو نشون داد.
یول دهنش باز موند.
+خب خب... این فرق داره با همیم ولی اون پسره الان با تو نیست که اینارو میفرسته.لوئی یه چرخ دیگه هم زد و یهو نود یول رو نشون داد.
یول کلا لال شد.
یول با بدن زیباش وقتی یه باکسر جذب باب اسفنجی تنها لباسش بود.
-اینجا ما باهم بودیم که برام فرستادی؟ این مال ۲ سال پیشه.یول زبونش بند اومده بود.
+خب... منکه نمیدونستم تو گیای.-نود هست یا نه؟
یول زیر لب گفت:
+اون موقع داداشم بودی خب.بکهیون بازوی یول که دورش حلقه بود رو بغل کرد.
×اصلا چرا براش توضیح میدی، تو معصومیت داشتی تو عکست ولی اون هرزه چییی؟ اصلا اون چیبود کرده بود تو خودش؟ لوله جاروبرقی؟ برگردیم سربازی چوب چاه باز کن توالتهای پادگانو میکنم تو لوئی عکس میگیرم.لوئی دستشو تو جیب داخل کتش برد و پاکت سیگارشو در آورد.
میدونست آتیش از زیر اون یه وجبی پر سروصدا بیون بکهیون در میاد.
یول رو میتونست سریع قانع کنه ولی این یکی یکم سخت تر بود قلقش.دوتا کام که گرفت یکم لاس قوی به ذهنش رسید و بعد دستاشو دراز کرد کمر بکهیونو گرفت کشید.
بکهیون از رو پاهای یول کشیده شد و مجبور شد یه لحظه وزنشو رو پاهای خمش نگه داره و بعد تو بغل لوئی بود.×فکر نکن میتونی خرم کنی من ۲۶ سالمه کصکش سه سال ازت بزرگترم.
لوئی فکشو محکم گرفت چرخوند سمت خودش و یهو لباشو کشید تو دهنش.
بکهیون ابروهاش پرید بالا. از آخرین بوسه دو ماه میگذشت.
لوئی لباشو پشت سرهم بوسید و ناراضی دل کند.-دلم برای لبات تنگ شده بود عزیزم.
بکهیون شبیه مانتیس وقتی گفتن پاندای کنگ فو کار استاد کنگ فوعه همونقدر پوچ و پوکر نگاهش کرد.
×واقعا تمام توانت همین بود؟ چهل سال تو امریکا دختربازی کردی که تهش اینو بگی؟
CITEȘTI
𐇵 ℙ𝕚𝕠ℙ𝕚𝕠 𐇵
Fanfiction࿑𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞𝁺𝐶ℎ𝑎𝑛𝑏𝑎𝑒𝑘, 𝐶ℎ𝑎𝑛𝑙𝑜𝑒𝑦, 𝑆𝑒𝑘𝑎𝑖 ࿑𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞𝁺 𝑇ℎ𝑟𝑒𝑒𝑠𝑜𝑚𝑒, 𝑆𝑚𝑢𝑡, 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒, 𝐶𝑜𝑚𝑒𝑑𝑦, 𝐹𝑙𝑢𝑓𝑓 لوئی برادر کوچکتر یول، برای سالهای زیادی دور از خونه و به تنهایی زندگی میکرد. و درست وقتی زندگیش رو به ای...