جی: وی؟ هستی؟
وی: های بیب
جی: بهت گفتم منو اینجوری صدا نکن. خوشم نمیاد
وی: معلومه که دوسش داری تو فقط خجالت می کشی!
جی: نه
وی: آره
جی: نه
وی: آره
جی: گفتم نه!
وی: منم گفتم آره!
جی: نهههیسکنسمسمس
وی: تو فقط یه بیبی خجالتی هستی
جی: معلومه نیستم. من ددی ام.
وی: البته.
جی: هی. مسخره ام نکن
وی: من که کاری نکردم
جی: می دونم که داری بهم می خندی.
وی: اوپس.
جی: باید برم مامانم صدام می زنه
جی: دوست دارم. بای💞😍😘💞
وی: 🫥🫥
ـــــــــــــــــــــــــــ
خببب
این از پارت اول
چیز مهمی نبود
ولی یه مقدمه کوچولو برای داستانه
امیدوارم دوستش داشته باشین🙃🌞ووت فراموش نشه!
YOU ARE READING
cousins
FanfictionCouple: Vkook Genre: Chat, romance, smut ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تهبونگ و جونگ کوک یه ساله که باهم چت می کنن و همه چی عالیه تا وقتی که جونگ کوک می فهمه پسرخاله ای که پنج سال پیش ترکش کرده داره دوباره به کره برمی گرده!...