جی: وی... من به کمکت نیاز دارم
وی: اوه؟ آره؟ هارد شدی؟
جی: تقصیر من نیست که دوستم سکسش با دوست پسرش رو با تمام جزئیات برام توضیح داده.
وی: هومم.. پسرم از تصور اینکه منم می تونم این کار هارو باهاش بکنم هارد شده. آره؟
جی: فقط کمک می خواستم لعنتی. اگه میگی نه می تونم برم بار یکی رو به فاک بدم.
وی: تو اینکارو انجام نمیدی.
جی: از کجا اینقدر مطمعنی؟
وی: چون تو یه بیبی بوی هستی که نیاز داری یکی بفاکت بده.
جی: ازت متنفرم!
وی: می دونم پتال. منم دوست دارم
جی: اینقدی که تو حرف زدی دیکم داره می خوابه و شل میشه.
وی: دیکت زبونم رو روش می خواد تا سفت تر از قبل بشه. آره؟
جی: آ-آره..
وی: می خوایی کمکت کنم؟
جی: می خوام.
وی: باید ازم بخواییش.
جی: میرم بار.
وی: باشه باشه.. نرووو کمکت می کنم.
جی: فقط سریع باش!
وی: دستت رو دورش قرار بده سفت و محکم و شروع به مالیدنش کن.
وی: چشم هات رو ببند و تصور کن دست منه که داره بهت لذت میده.
جی: چشم هام رو ببندم چجوری بخونم؟ لعنتی تو فقط داری بیشتر می خوابونیش.
جی: فهمیدم از تو کمکی به من نمی رسه. میرم حموم.
وی: هی صبر کن...
وی: بیب؟ رفتی؟...
وی: واقعا که....
VOCÊ ESTÁ LENDO
cousins
FanficCouple: Vkook Genre: Chat, romance, smut ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تهبونگ و جونگ کوک یه ساله که باهم چت می کنن و همه چی عالیه تا وقتی که جونگ کوک می فهمه پسرخاله ای که پنج سال پیش ترکش کرده داره دوباره به کره برمی گرده!...