PART~2~

703 108 27
                                    

جی: وی... من به کمکت نیاز دارم

وی: اوه؟ آره؟ هارد شدی؟

جی: تقصیر من نیست که دوستم سکسش با دوست پسرش رو با تمام جزئیات برام توضیح داده.

وی: هومم.. پسرم از تصور اینکه منم می تونم این کار هارو باهاش بکنم هارد شده. آره؟

جی: فقط کمک می خواستم لعنتی. اگه میگی نه می تونم برم بار یکی رو به فاک بدم.

وی: تو اینکارو انجام نمیدی.

جی: از کجا اینقدر مطمعنی؟

وی: چون تو یه بیبی بوی هستی که نیاز داری یکی بفاکت بده.

جی: ازت متنفرم!

وی: می دونم پتال. منم دوست دارم

جی: اینقدی که تو حرف زدی دیکم داره می خوابه و شل میشه.

وی: دیکت زبونم رو روش می خواد تا سفت تر از قبل بشه. آره؟

جی: آ-آره..

وی: می خوایی کمکت کنم؟

جی: می خوام.

وی: باید ازم بخواییش.

جی: میرم بار.

وی: باشه باشه.. نرووو کمکت می کنم.

جی: فقط سریع باش!

وی: دستت رو دورش قرار بده سفت و محکم و شروع به مالیدنش کن.

وی: چشم هات رو ببند و تصور کن دست منه که داره بهت لذت میده.

جی: چشم هام رو ببندم چجوری بخونم؟ لعنتی تو فقط داری بیشتر می خوابونیش.

جی: فهمیدم از تو کمکی به من نمی رسه. میرم حموم.

وی: هی صبر کن...

وی: بیب؟ رفتی؟...

وی: واقعا که....

cousinsOnde histórias criam vida. Descubra agora