وی: *عکسی ارسال کرد*
جی: فاک.. توی خیلی هاتی
وی: زود باش تو هم بفرس
جی: وایسا
جی: *عکسی ارسال کرد*
وی: تو و اون باسن گرد و نرمت... فاک می خوام بین انگشت هام مچاله اش کنم.
جی: عاه.. تو خیلی جذابی. من هارد شدم.
وی: بیبی با دیدن عکس ددی اش هارد شده؟ آره؟
جی: عاه عاره..
وی: دوست داری الان باهات چی کار کنم؟
جی: لمسم کنم. همه جام رو
جی: اول ببوسم سخت!
وی: می بوسمت. سخت..
وی: همون طور که سخت و خیس می بوسمت دستم رو روی سینه های سفت و تحریک شده ات می کشم و مالششون میدم و بعد با زبونم بازیشون می دم.
جی: فاکککک.... ب-بیشتر می خوام...
وی: با دست دیگه ام دیکت رو می گیرم و بهت هند جاب میدم و شروع به مارک کردن گردن و ترقوه ات می کنم..
جی: می خوام لمست کنم.. لطفا..
وی: اجازه داری لمسم کنی بیبی بوی
جی: شلوارت رو درمیارم و دیکت رو بین انگشت هام میگیرم.
جی: روی زانوهام میشینم و زبونم رو روی رگ های برجسته اش می کشم.. و بعد کلش رو میبرم توی دهنم.
وی: فاک.. سریع تر انجامش بده.
وی: بالا می کشمت و توی بغلم میگیرمت.. انگشت هام رو بین پاهات میبرم و سوراخت رو لمس می کنم
جی: عاهه.. بیشتر می خوام.. انگشت هات رو توی خودم می خوام.
وی: دوتا از انگشت هام میبرم درون بدنت و محکم به نقطه لذتت ضربه می زنم.
جی: فاککک.. من نزدیکم.. سریع تر..
وی: انگشت هام رو محکم تر می کوبم و هم زمان بهت هندجاب میدم و اون دهن خوشمزه ات رو می بوسم.
جی: عاهه.. لطفا..
وی: بیا.. برای ددی بیا پسرم!
جی: فاک...
وی: خوبی؟
جی: کامم بیشتر از دفعه پیش بود.
وی: این کاریه که من باهات می کنم.
جی: خیلی خستم.
وی: برو بخواب.. قبل خواب خودتو تمیز کن و لباس بپوش
جی: انجامش میدم.
جی: دوست دارم. بای😍😘💕
وی: بای💞
ــــــــــــــــــــ
چقد این چیزو نوشتن سخته🥲🥲
دوپارت آپ کردم برای امروز و فردا:)
ووت هم بدین🥲
YOU ARE READING
cousins
FanfictionCouple: Vkook Genre: Chat, romance, smut ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تهبونگ و جونگ کوک یه ساله که باهم چت می کنن و همه چی عالیه تا وقتی که جونگ کوک می فهمه پسرخاله ای که پنج سال پیش ترکش کرده داره دوباره به کره برمی گرده!...