-خب دیگه من میرم تو راحت باشی
سریع گفت و از در خارج شد
+این چشه؟
کصخلی چیزیه؟
خداشفاشو بده
از جفتم شانس نیاوردیم یباار مثل سگ پاچمونو میگیرع یبار مثل گربه های ملوس ارومه
بدبخته موجی
خواست برگرده سر لباساش که ینفر خودشو انداخت داخل اتاق با شک به پسر روبروش نگاه کرد
+یا الهه ماه جونگ کوک تقریبا سکته کردم یذره ادم باش همتون روانید
-دیدمش اونو دیدم
+میشه بگی کدوم کصکشی باعث شده تو وحشی شی؟
-جفته کصکشم
+وادفاک
-یا تو همین الان به جفتم گفتی کصکش
+بعد خودتم گفتی و تایید کردی
حالا کیه این بدبخت گیر تو افتاده
-اون اون دوسته یونگی و محافظشه
+دوروغ؟
-بنظرت چیزیه که دوروغ بگم
+اونم مثل این برج زهرماره
-یذره کمتر
ولی وقتی رفتم توش تقریبا ریدم تو خودم
+جان رفتی توش؟چی میگی؟خوبی؟
-بزار از اول برات بگم
یکم پیش:
با عجله از اتاقش بیرون اومد که با صورت خورد به دیوار
-اخ مگه اینجا دیوار بود؟
سرشو بالا گرفت که از ترس کم مونده بود شلوارشو خراب کنه
-مع معذرت می میخوام م م من شمارو ندیدم
=اروم باش امگا خوبی؟
چرا صداش انقدر قشنگ بود چرا این پسر انقد خواستنی بود
نفس عمیقی کشید که متوجه اون رایحه اشنا شد قهوه
+تو همونی
=یادم نمیاد قبلا دیده باشیم همدیگرو
-تو همون رایحه اشنایی که باعث میشه گرگم داد بزنه جفت
=فکر نمیکردم انقدر زود متوجه بشی امگای من
کمی خم شد و صورتشو نزدیک تر برد
با این حرکتش پسر کوچک تر به تندی فرار کرد و خود را داخل اتاق دوستش انداخت
-همین
+واو چقدر پسره خوبی
-توکه ندیدش
+حتما پسره خوبیه که کصخلی مثل تورو گردن گرفته
-فک کنم این دوتا دوست از دستمون روانی شن
(من حاضرم جاشون این وظیفرو گردن بگیرم:)
!+منم همین فکرو میکنم
خب دیگه برات خوشحالم رفیق تازه اول راهه
-منم به طور نمایشی اشکاشو پاک کرد
جیمین خنده ای کرد و گفت:
+پاشو کمک کنه وسایلاروجنع کنیم بعد بریم فضولی
جونگ کوک که انگار تازه جیمینو دیده بود سوتی زد
-چقد داف شدی سکسی بوی
+وا چی میگی من معمولیم که
-کاش الان خودتو میدیدی دقیقا شبیه به فرشته هایی
فک کنم یونگی با دیدنت پنیک کنه
+راستش دید
-یا جدی ؟چیشدددد؟
جیمین شروع کرد و ماجرارو تعریف کردن
...
اره دیگه اینجوری بعدشم تو اومدی-خب درست حدس زدم پنیک کرده
+نه بابا
-مطمئنم
+جدی؟
-اوهوم توپرستیدنیی
+نمیدونم که الان چیکار کنم؟
-چیرو چیکار کنی چیکار باید بکنی مگه؟
+اگه بخواد بهم دست بزنه چی؟
-وادفاک جیمین اون شوهرته معلومه میتونه بهت دست بزنه ولی نه بدون رضایت خودت
+راست میگی؟
-ملومه که راست میگم
الانم بیا اینجاهارو جمع وجور کنیم که کلی کار داریم
یالا موچیه گرد
....خب خب پارت 7
KAMU SEDANG MEMBACA
خورشیدوماه
Romansaقبیله خورشید و ماه دوقبیله متفاوت دوقبیله بهم گره خورده سرنوشت شاهزاده ها قبیله تاریکی و روشنایی ژانر:امگاورس.تخیلی.هپی اند.کمی کمدی کاپل: اصلی: یونمین فرعی: نامجین تهکوک هوسوک تنها نیست و کاپلش یه رازه.....