چشاشو اروم باز کرد و اولین چیزی که دید نیم رخ اخم کرده عشقش بود.
تقریبا ساعت 7 صبح تونسته بود بودن بخوابن، البته بعد از 5 راند متوالی.
دیشب تقریبا پسرش رو پاره کرده بود.
اصلا چی خورده بود که توش محرک جنسی بوده باشه؟
چون میدونه هیچ وقت اینطوری نبوده، و این دقیقا همون علائمه.
بعد از شیک حتی شام هم نخورده بود.
شیک؟؟
ولی اون شیک مال سهوا بود.
دستاش مشت شدن.
" عوضی میکشمت."
....
وارد سالن غذاخوری شد و بعد از پیدا کردن چیزی که اونا پشتش نشسته بودن بهشون نزدیک شد.
× کیم کریس دنبالم بیا.
بعد به سمت سرویس بهداشتی رفت ، پسر با تعجب به رفتن برادرش نگاه میکرد.
از جاش بلند شد و راهی برادرش رفته بود رو ، رفت.
وارد دستشویی شد که مشتی توی دهنش فرود اومد.
تا میخواست طرفو بزنه فهمید که از برادرش کتک خورده.
+ چته وحشی؟
× خودت چته؟
بعد به سینه پسر بزرگتر ضربه ای زد و به عقب هلش داد.
+ درست صحبت کن.
× براچی میخواستی بهش محرک جنسی بدی؟ که چی بشه؟ میخواییش، عین ادمیزاد برو بهش بگو میخوامت، این گوه بازیا چیه؟
پسر متعجب چند قدم به جلو گذاشت و گفت :
+ محرک جنسی دیگه چه صیغه ایه؟ چرا باید بهش محرک جنسی بدم؟
× دیشب حالم خیلی بد بود، بعد از خوردن نوشیدنی سهوا اینطوری شدم ، اگه تو توش محرک نریختی پس کی ریخته؟ خودش که مرض نداره.
پسر اینبار عصبانی شد.
+ چرا از نظر همتون عوضی ام؟؟ اینطوری منو شناختین؟؟ به یه دختر 18 ساله محرک بدم تا باهاش بخوابم؟؟ تائو خیر سرت تو داداشمی.
پسر کوچیک مردد پرسید.
× اگه کار تو نیست پس کار کدوم حرومزاده ای؟
+ اگه میدونستم که الان....
حرفش رو نصفه رها کرد و به سرامیک های قهوه ای رنگ زیر پاش خیره شد.
....
با بالاتنه لخت روی تخت دراز کشیده بود ، گوشی رو از این دست به اون دستش داد و کنار گوش چپش گذاشت.
+ اره همش رو چک کردم کم و کسری وجود نداره.
× اخر ساله باید حساب کتاب ها رو هم درست کنیم.
BẠN ĐANG ĐỌC
I DON'T WANNA LOSE
Fanfictionهمه فیک هایی که خوندم در مورد خود چانبک بود پس با خودم فکر کردم باحال میشه اگه این یکی در مورد بچه هاشون باشه وضعیت : فصل اول کامل شده 🍷 منتظر فصل دوم باشید. بهش سر بزن :)