part9:نقشه عوض میشه

87 20 9
                                    


والنسیا_شب_عمارت سوتو ووشو_یونگی

کت مشکی رنگش رو مرتب کرد و دستی به ماسک مشکی رنگش کشید و کارت سفید با طرح شاخ گوزن طلایی رو به نگهبان جلوی در داد و پس از تایید نگهبان وارد عمارت شد.
فضای داخلی پیچ در پیچ بزرگی داشت به همراه دیوار های پر شده از عکس های کلاسیک.
جام پایه بلند هاوی شامپاین فرانسوی رو از داخل سینی جیمین که کت و شلوار سفید و ماسک سیاه رنگی به تن داشت برداشت در حالی که در جهت مخالف یونگی ایستاده بود زمزمه جیمین رو شنید.
جیم_یک، دو، سه امتحان میکنیم، کجایی پرنده آزاد؟.
یونگی دستی به ایرپاد کوچیک داخل گوشش کشید و گفت.
یون_لازم نیست اینکارو بکنی همین بغلت ایستادم.
جیمین همونطور که سیخ سر جاش ایستاده بود گفت.
جیم_عادت ندارم ازین وسایل احمقانه استفاده کنم و عادت ندارم با یه پارتنر کار کنم.
یون_ما پارتنر نیستیم، این یه ازدواج مصلحتیه.
باهمون چهره ی پوکر گفت.
جیم_طلاق میخوام و بچه هارو هم خودم نگه میدارم، بیا فقط انجامش بدیم من اثر انگشتش رو میگیرم توام گوشی سوتو ووشو رو بگیر.
پسر سینی هاوی جام های شامپاین رو جا به جا کرد و به سمت دیگه ای حرکت کرد.
زن سیاه پوست جذابی روی سن ایستاد و شروع کرد به خوندن.
یونگی وارد سالن رقص شد و زن و مرد هایی که وسط سالن میرقصیدند رو رصد میکرد.
با تلاقی نگاهش به چشمای کشیده پسر مو خرمایی که کت و شلوار مشکی و ماسک نیمه ی مشکی رنگی به تن داشت سرجاش خشکش.
دستش رو روی ایرپارد گذاشت و گفت.
یون_فکر کنم یه مهمون ناخونده داریم.
جیمین که متوجه حرفش شده بود گفت.
جیم_حله، چیز خاصی نیست میدونستیم که میاد، ما بخاطر تاج اومدیم نه اون.
پسر مو خرمایی سمت شومینه حرکت کرد و یونگی هم در حالی که دنبالش میکرد گفت.
یون_از جانب خودت حرف بزن، من وارد میشم.
جیم_داری چیکار میکنی؟ این جزوی از نقشمون نیست.
یون_نقشه عوض میشه.
جیمین نفسش رو کلافه بیرون داد و چیزی نگفت.
یونگی پشت تهیونگ ایستاد و درحالی که دستاش توی جیبش بود و به مجسمه سر گوزن خیره شده بود گفت.
یون _ زیباست.
با برگشتن تهیونگی که ماسکش رو در آورده بود ادامه داد.
یون_منظورم مجسمه سازیه.
تهیونگ پوزخندی زد و با نگاهی به موهای مشکی صورتی رنگ یونگی  گفت.
تهیونگ_ما همو میشناسیم؟.
با تمسخر اضافه کرد.
تهیونگ_فقط برام غیر ممکنه زیر اون ماسک بشناسمتون.
یونگی ماسکش رو برداشت و با لبخند گفت.
یونگی_الان چی؟.
تهیونگ نمایشی چشماش رو درشت کرد و گفت.
تهیونگ_اوه مامور مین، پس تمام مدت شما بودید؟ چه تغییر چهره ی هوشمندانه ای.
جام شرابش رو تکونی داد و ادامه داد.
تهیونگ_خب گمونم شما و اقای پارک، هرجا که هست، اومدین اینجا سعی کنین توی گرفتن تاج دوم منو شکست بدین.
صدای جیمین توی گوشش پخش شد.
جیم_بهش نگیا.
یونگی سمت شومینه برگشت و گفت.
یون_من برای تاج نیومدم اینجا اومدم خودم رو تبرئه کنم، که یعنی فقط به تو نیاز دارم.
جیم_عملا داری همه چیز رو بهش میگی.
یونگی بی توجه به جیمین خطاب به تهیونگ ادامه داد.
یون_ هر دومون میدونیم که این قضیه با دستبند خوردن تو تموم میشه.
تهیونگ دستی داخل موهاش کشید و رو به یونگی با لبخند گفت.
تهیونگ_امان از دست این قول ها.
با پایان حرفش نگاهش رو از یونگی گرفت و سمت سالن رقص حرکت کرد.
یونگی طبق عادت چرخی به چشماش داد و دنبالش حرکت کرد.
جیمین از سمت دیگه ی سالن دید کاملی به سالن رقص داشت.
با نگاه گذرایی به یونگی ای که دنبال تهیونگ وارد سالن میشدند یقش رو صاف کرد و جام شامپان فرانسوی رو داخل سینی گذاشت و سمت سوتو ووشو، مردی با شلوار راسته ی قرمز و تک کت قرمزی که لختی تن ورزیده بدون پیرهنش رو با سخاوت برای عموم به نمایش گذاشته بود حرکت کرد.
یونگی دستش رو روی شونه ی تهیونگ گذاشت و با برگشتنش دست دیگش رو داخل دستای بزرگ تهیونگ جا داد.
تهیونگ در حالی که دست دیگش رو دور کمر یونگی حلقه میکرد زمزمه کرد.
تهیونگ_مراقب باشی ها، نمیخوایم جلب توجه کنیم.
یونگی درحالی که همراه با تهیونگ چرخی زدند دو دستش رو روی شونه هاش گذاشت و با چهره ی سردی مثل خودش زمزمه کرد.
یون _برام مهم نیست، نمیزارم از جلوی چشمم دور شی.
زمزمه کلافه جیمین توی گوشش پیچید.
جیم_اوه، خوبه داری باهاش میرقصی.
با چرخ دوم تهیونگ نزدیش شد و همونطور که نفس داغش به گردن یونگی برخورد میکرد گفت.
تهیونگ_برای یه مجرم بد نیست، حالا که حرفش شد، اوضاع با شریک جرمت چطوره.
یک دست یونگی رو گرفت و چرخوندش.
تهیونگ_هنوز بهت نگفته تاج سوم کجاست.
یونگی همونطور که از پشت به تهیونگ چسبیده بود گفت.

mouse trap/تله موشWhere stories live. Discover now