&:خیلی وقت بود بیدار شده بودم ولی تکون نخوردم تا بخوابه
دیشب فکر میکردم انجامش میدیم ولی...
اگه بخوام با خودم روراست باشم
مسئله اینه من هیچ چیز درباره جونگکوک نمیدونم
و دیشب اینو خیلی خوب حسش کردم
تفکر و خواسته های من با جونگکوک متفاوتهدستمو آروم بردمسمت موهاش و با پشت انگشتامآرومنوازشش کردم
که دستمو رو هوا گرفت و برد سمت لباش و بوسید_صبحت بخیر ماه کوچولو
کی بیدار شدی&:صبحبخیر چند دیقه قبل
_چیزی شده؟انگار ناراحتی
&:من؟نه ناراحت نیستم خوبم
گرسنمه یکم میشه صبحانه بخوریم_معلومه که میشه
الان زنگ میزنم بیارن برامون
ببینم تو چرا دیگه به من نمیگی آجوشی&:دوست دارین بگم آجوشی
_بهم بگو آجوشی
اما بعضی وقتا هم اسممو صدا کن
واسه دلبری کردن مثلا&:من دلبری کردن بلد نیستم آجوشی
_توعه نیم وجبی دلبری کردن بلد نیستی؟
تو دلبری تو ذاتته جیمین&:پس اگه خیلی دلبرم چرا...
چرا د..دیشب اتفاقی نیوفتاد آجوشی_سرتو بیار بالا و تو چشمام نگاه کن
&:سرمو بلند کردم و از لای پلکام نگاهش کردم
_منو ببین
من عاشقت شدم جیمین
و عاشق تنها خواستش یکی شدن با معشوقشه
اما فعلا خیلی زوده
مخصوصا برای تو
تو ۱۸ سالته جیمین من بخوامم
نمیتونم
میترسم بهت آسیب بزنم
ما خیلی باید آروم و کمکم پیش بریم&:م..متاسفم آجوشی
که برات کافی نیستم_تو برای من کاملی
همه چیزی هستی که تو تمام این سالا از زندگیم میخواستم
فقط باید یکم صبور باشی همین&:کسی که صبوره و صبوری میکنه شمایی آجوشی
_من برای تو تا آخرین لحظه عمرم صبر میکنم
فقط میخوام فکرای بیخود سراغت نیان همینگوشیم زنگ خورد
نگاهمو از جیمین گرفتم و گوشیرو بدونه نگاه کردن به شماره جواب دادم_بله
*س..سلام
_شما؟
*ر..رائونم
_صدای تپشای قلبم تو گوشم اکو میشد
سعی کردم عادی باشم
با اشاره به جیمین از کلبه زدم بیرون و رفتم داخل جنگل_به چه حقی به من زنگ زدی تو
*آقا لطفا فقط اجازه بده یه لحظه صحبت کنم
_دهنتو ببند و بار آخری بود که شمارتو رو گوشیم دیدم
اگه یبار دیگه شمارتو ببینم نمیخوام برات بازگو کنم که چه اتفاقایی میوفته*هق... لطفاااا فقط بزار توضیح بدم
_نیاز به هیچ توضیحی نیست رائون
تو فقط سکس پارتنرم بودی همین
ولی بیشترشو خواستی و من همچین چیزی نسبت به تو حس نمیکردم پس تموم شد و تو هنوز
بعد ۳ سال داری به زنگ زدن به من ادامه میدی
قسم میخورم این دفعه ازت شکایت کنم*م..من دیگه چیزی بیشتر نمیخوام
دوباره سکس پارتنر باشیم لطفا
التماست میکنم_خدافظ رائون
&:با چشمای اشکی پاهای لرزونمو با خودم کشیدم و سعی کردم پشت درخت مخفی بشم تا منو نبینه
رائون...
رائونا تو کی هستی که آجوشی انقدر قشنگ اسمتو صدا میزنه_رفتم داخل کلبه اما جیمین نبود
کنار برکه و داخل ساختمون رستوران
همه جارو گشتم ولی نبود
رفتم سمت ساختمون مدیریت
ESTÁS LEYENDO
don't touch me
Romance(*لمسم نکن*) (رمنس-انگست-اسمات) &:خاص بود خیلی خاص م..من تو نگاه اول عاشقش شدم من اول عاشق شدم پس مقصر خودمم؟ برای به دست آوردنش دست به هرکاری زدم هرکاری..! وقتی حقیقتو بفهمه ترکم میکنه؟ اما من فقط عاشقت شدم جونگکوکا باید به دستت میاوردم متاسفم عشق...