prison

358 33 12
                                    

با صدای بلندی که داخل محوطه زندان پیچید همه الفا ها به ماشینی نگاه کردند که داشت وارد میشد.
مثل همیشه منتظر فرد جدیدی بودن اما وقتی در کامیون رو باز کردن عطر رز ماری پیچید همه متحیر شد سرجاشون خشک شدن اون بو مسلما بوی یک امگا بود
حالا کل محوطه کنجکاو به پسر که هیچ شباهتی به هیچ امگایی نداشت خیره شدند
بدن عضله ای که برجستگی عضله هاش حتی از روی لباس زندان هم خیره کننده بود‌.
موهای کوتاه سیاهش...
پرسینگ هاش.....
حتی تتو هاش...
همه چیز اون امگا بیشتر الفا ها رو خواستار میکرد تا اون امگا مال اون باشه
اما وقتی امگا نگاه تحقیر امیزی کرد حالا کنار اون خواستار شدید حس عصبانیت توی وجودشون اتیش میزد
اون امگا حق نداشت خودش رو از الفا ها برتر بدونه!
برترین نژاد الفا هست نه امگا هلس ضعیف شکننده!
واقعا همچین چیزی بود؟!
................................................
توی سالن غذا خوری همهمه زیادی برپا شده بود همه هیجان انگیز در مورد اون امگا به شدت زیبا یا ترسناک زیبا حرف میزدند
و امیدوار بودند با اون ها هم سلولی بشه!

در حالی که خبر نداشتند تنها کسی که میتونست اون امگا رو رام الفا اکالیپتوس هستش فردی که گوشه سالن غذاری خوری همراه با هیونگ ش نشسته بود..

,,
خیلی دوست دارم بدونم چی اون امگا تمام الفا رو ذوق زده کرده,,هوسوک با سرگرمی پرسید
                            
تهیونگ سری تکون داد‌ غرید"انتظار داری چی باشه همه امگا ها مثل هم هستند اه خدای من امیدوارم هر چه سریع تر  جکسون رو ببینم بکشمش حالم دارم از بوی این همه فرمون بهم میخوره"

" ته! اروم باش داری فرمون ازاد میکنی!!"

تهیونگ از فطر خستگی اهی کشید به هیونگش نگاه کرد نمیدونست چجوری اون اشغالی که اسمش رو گذاشت غذا رو داره با ولع میخوره
اگه قاتل خواهرش اینجا نبود همون حرومزاده ای که خواهرشو کشته بود ...فقط باید چند وقته دیگه دوم میاورد و بعد دوباره برگشت سر باند عزیزش اگه قاتل خواهرش نبود... براش یه ادمکش میفرستاد.. اما حالا هست میخواد تو چشمای اون حرومزاده نگاه کنه و درد کشیدن روش هنگام مردن ببینه...

نگهبان وارد سالن غذا خوری شد فرمون هاش رو ازاد کرد تا همه ساکت شن

" خوب گوش کنید الکس بنجامین کی هست؟"
( اسم یه خواننده رو دزدیم +-+ sorry)

مردی با هیکل بزرگ بلند شد لب زد من...
حالا همه نگاه ها به سمت اون مرد کشید شده بود که چقدر از عقب قوی دیده میشد

"تو هم سلولی این امگا جدید هستی بهتره درست رفتار کنی"

الکس در حالی که قیافه خود پسندی به خودش گرفته بود حتمی لب زد همه با حسرت به مرد نگاه کردند و به خاطر شانسشون خودشون رو لعنت کردند

" حالا نگاه کنید و منتظر باشید ببینید چجوری اون امگا رو رامم خودم میکنم شاید گذاشتم امتحانش کنید"

oneshutOnde histórias criam vida. Descubra agora