جونگ کوک داخل اتاق اورژانس، هنوز هم بیهوش بود.
خوشبختانه خونریزی داخلی نکرده بود و نیازی به جراحی نداشت .
اما زخم هاش باید درمان میشد تا باعث عفونت نشه"جونگ کوک !...پسرم "
تانا با اینکه سرکار بود اما فورا خودش رو به بیمارستان رسوند.
وقتی که متوجه شد چه بلایی سر پسرش اومده ، اشک هاش شروع به ریختن کرده بود و حالا با دیدن وضعیت جونگ کوکی که روی تخت بیمارستان خوابیده بود
یخ زده بود ."جونگ کوک...."
با گریه نزدیک به تخت پسرش شد در حالی که دکتر به جونگ کوک رسیدگی میکرد.
"چه اتفاقی افتاده ؟ کی باهات اینکارو کرده !..."
تانا نمیدونست در حال حاضر چه حسی داره .
خشم و عصبانیت سرتاسر وجودش رو گرفته بود .
اما در عین حال ، ديدن وضعیت جونگ کوک بهش آسیب میزد ." کی بهت آسیب زد؟ چرا اینکارو کرد؟ چرا؟..."
تانا سخت گریه میکرد و احساس ضعف داشت .
' خانم جئون ، جیون وانگ مدیر دانشگاه کیم هستم
متاسفم بابت اتفاقی که برای پسرتون افتاد '" کی اینکارو با پسرم کرده ؟"
لحن صدای تانا جدی تر شد درحالی که به مدیر نگاه میکرد.
' من نمیتونم هویت اونها رو بگم بخاطر امنیت دانشجوهای دانش__ '
" گفتم کی اینکارو با پسرم کرده !!! ..."
' خانم جئون ، میتونیم درموردش صحبت کنیم
لطفا آروم باشید 'جیون با لحن آروم تری گفت تا باعث جلب توجه مردمی که داخل اورژانس بودن نشه .
" من فقط دارم میپرسم کی اینکارو با پسرم کرده !
چرا نمیتونید سوال به این سادگی رو جواب بدید؟ هاح؟! "' من اینجام تا درستش کنم خانم جئون
دانشگاه تمایل داره تا هزینه جبران کاری که دانشجو ها با پسرتون کردن رو بپردازه و همچنین میتونید هر اندازه مبلغی که تمایل دارید رو دریافت کنید
البته اگر درمورد این قضیه با کسی صحبتی نکنید 'تانا یقه ی مدیر رو گرفت و با عصبانیت گفت :
" هزینه جبران؟!...پول ؟!... شما دیوونه اید ؟...هاح؟!
چی باعث شده فکر کنید که پیشنهادتون رو قبول میکنم ؟!... "' خانم جئون شما به پول احتیاجی ندارید؟!... دلیلی که پسرتون در دانشگاه معتبری میتونه درس بخونه این نیست که شما هزینه ای میدید !...بلکه بخاطر بورسیه پسرتونه ...همچنین شما سود میبرید ؛ شما هم پول رو میگیرید و جونگ کوک هم میتونه به تحصیل در دانشگاه کیم ادامه بده .
این چیزی نیست که شما میخواید؟! .. '
VOUS LISEZ
Because Of You (Vk Translated Fiction)
Fanfictionزندگی کردن توی جامعه ی قضاوت گر بدترین چیز هستش... مردم به راحتی به بدی های از جانب تو توجه میکنند اما وقتی کار خوبی براشون انجام بدی از بدی هات چشم پوشی میکنند قلدری شدن فقط بخاطر اینکه اونها فکر می کنند زشتی و یا هر چیز دیگه ای خیلی وحشتناکه و...