امیدوارم که قبل از شروع این پارت، قسمت دهم فصل ششم توکیدز روم رو دیده باشید. (اپیزود هیونهو در آخرین فصل)
«هیونگ... مک دونالد؟»
این جملهای بود که مینهو واقعا دوست داشت و هربار که هیونجین بهش این رو میگفت؛ نمیتونست به پسر کوچیکتر"نه" بگه.
اینجوری نبود که مینهو معتاد مکدونالد باشه یا اینکه هرشب برگر بخوره. اما از وقتی شروع به قرار گذاشتن با هیونجین کرده بود؛ قرارهای آخرشبی زیادی داشتن. شبهای زیادی باهم اسنک میخوردن و خیلی از اون شبها، به مک دونالد ختم میشد.
اونا عاشق این بودن که باهم به مک دونالد برن و منوهای جدید رو امتحان کنن. البته که هیونجین هربار میگفت که کیف پولش رو جا گذاشته و مینهو با یک عالمه غرغر غذای جفتشون رو حساب میکرد. اما این دلیل نمیشد بار بعد پیشنهاد هیونجین رو برای رفتن رد کنه.
اصلا مگه میتونست؟ این دیتهای شبانه اونقدر به نظرش دلپذیر بودن که حتی موقع ضبط "توکیدز روم" جلوی دوربین هم بهش اعتراف کرده بود: «وقتایی که میای پیشم و میگی "هیونگ... مک دونالد؟" واقعا جذابه.»
هیونجین هم در جوابش گفته بود: «آره راست میگی. جملهش واسه لاس زدن خوبه.»
این چیزی بود که اعضا مدت طولانی باهاش اونا رو دست میانداختن. بارها پیش میومد که مینهو میگفت گشنهست و سونگمین به جای گفتن جملهی معروف و پرطرفدار "بیا اینو بخور" بهش میگفت: «هیونگ... مک دونالد؟»
و مینهو هربار جواب میداد که شنیدنش از هرکسی به جز هیونجین واقعا منزجر کنندهست.
واقعا درک نمیکرد که چطور این حجم از تفاوت میتونه وجود داشته باشه. هربار هیونجین بهش این جمله رو میگفت، آب از لب و لوچهی پسر بزرگتر آویزون میشد، دنبال هیونجین تا مک دونالد راه میافتاد و منوی جدید رو امتحان میکرد، بدون هیچ شکایتی غذای دونفر رو حساب میکرد و بعد برمیگشت خونه تا کنار دوست پسرش به خواب بره. اما وقتی بقیه این رو میگفتن؛ مینهو فقط صورتش رو جمع میکرد و چشماش رو میچرخوند.
احتمالا، حرف هیونجین وقتی گفته بود «مینهو هیونگ فقط برای من گیه.» درست بود.
و اون لحظه از شب، تنها پسری که مینهو براش گی بود در اتاق هتل رو زده بود و با چشمهایی که توی تاریکی برق میزد، پرسیده بود: «هیونگ... مک دونالد؟»
مینهو تقریبا بلافاصله قبول کرد. اون "تقریبا" هم به خاطر این بود که اول بوسهی سبکی روی لبهای هیونجین زده بود و بعد قبول کرده بود.
در واقع، هیونجین خیلی به موقع اومده بود؛ حتی اگه به نظر شما ساعت دوازده شب موقع خوبی برای بیرون رفتن توی یک کشور غریبه نیست؛ اما به نظر مینهو، اون درست به موقع اومده بود.
ESTÁS LEYENDO
A Feeling Like a Pudding
Fanfic"حس پودینگی" skz Couple: Hyunho Genre: Canon, Real life, Fluff, Smut, Romance خلاصه: هیونجین مریض شده بود. آره! حاضر بود قشم بخوره که مریض شده. وگرنه چه دلیل دیگهای داشت که به هیونگش جذب شه؟ اونم نه هر هیونگی! مینهو هیونگی که همین دیروز تهدیدش ک...