با لبخند سرشو تکون داد و رفت...
دوباره رو کردم سمت کوک و چونه شو گرفتم و صورتشو چرخوندم سمت خودم...
زل زدم بهش
_ فقط بهم بگو چیشده...
+بهتر نیست بری از سوجون بپرسی؟
_سوجون؟!
پوزخند زد
+یعنی میخوای بگی یادت نمیاد؟
_شاید باورت نشه اما یادم نمیاد...
نگاهشو ازم گرفت
+بهم نزدیک نشو...فکر میکنم واضح بهت گفتم...من و تو هیچ نسبتی باهمدیگه نداریم...
همونلحظه گوشیم زنگ خورد...از جیبم درش اوردم و بهش نگاه کردم...
سوجون بود...خواستم دوباره گوشیمو بزارم تو جیبم که کوک گوشیمو از دستم کشید
هرکاری کردم نذاشت ازش بگیرمش...
تماسو وصل کرد و گوشی رو گذاشت دم گوشش
خواستم حرف بزنم که انگشتشو گذاشت جلوی بینیش که یعنی ساکت شم...
نمیدونم سوجون داشت چی میگفت...
کوک پوست لبشو میکند و سرشو تکون میداد
استرس گرفته بودم
چند ثانیه بعد گوشی رو قطع کرد و پرتش کرد سمتم و از جاش پاشد و راه افتاد سمت اتاقش
_هی کجا میری
از جام پاشدم و راه افتادم دنبالش
بازوشو گرفتم که دستمو پس زد
همونلحظه مادرش از اتاقش اومد بیرون
+چیشده پسرا؟
روکردم سمتش
_اممم راستش ما چند دقیقه میریم بیرون و برمیگردیم...
+کجا میخواین برین؟ ناهار الان حاضر میشه
همونلحظه کوک کاپشن پوشیده از جلوم رد شد و رفت بیرون
رو کردم سمت مادرش و با لبخند گفتم:
_الان برمیگردیم
و کفشامو پام کردم و افتادم دنبال کوک...
_هی کوک...کجا داری میری
بدون توجه به حرفم کلاه کاپشنشو سرش کرد...
_یکم آرومتر برو حداقل
قدماشو تندتر کرد
کنار خیابون وایساد و تاکسی گرفت...سوار شد منم دوییدم رسیدم به ماشین و سوار شدم و راه افتاد...
رو کردم سمتش
_کجا میخوای بری ؟
سرشو چرخوند سمتم و زل زد بهم
+فقط خفه شو...بزار کارمو بکنم...
جا خوردم...
_با...با منی کوک؟!
پوزخند زد و روکرد سمت شیشه
_بگو اشتباه شنیدم...
هیچی نگفت...
بغض داشت خفه م میکرد
دستمو کشیدم روی گلوم...احساس خفگی میکردم
دیگه حرفی بینمون رد و بدل نشد
یهو دیدم ماشین جلوی کافه وایساد...
کوک پیاده شد منم پیاده شدم و دنبالش راه افتادم
جلوتر از من رفت داخل...
دوییدم تا بهش برسم...در کافه رو باز کردم و رفتم تو...
بادیدن سوجون جاخوردم...این زخم و کبودیای روی صورتش بخاطر چی بود؟
با لبخند به کوک زل زد...
کوک در کافه رو بست و قفلش کرد
دستام میلرزیدن...
خودمو به کوک رسوندم و دستشو گرفتم که پسم زد
+فکر کنم من به جیمین گفتم بیاد...نمیدونم تو چرا اینجایی
کوک از روی میز یه بطری ورداشت زد به دیوار و سرشو دستش گرفتم و رفت سمت سوجون...
وحشت کردم
هول شده بودم...رفتم سمتش و بازوشو گرفتم که روکرد سمتم و محکم هولم داد
از چشماش آتیش میبارید...
سوجون خونسرد سرجاش وایساده بود...
کوک با صدایی که سعی میکرد بالا نره گفت:
+فکر کردی چون دیروز گذاشتم قسر در بری دیگه کاریت ندارم؟
پوزخند زد
+مثلا میخوای چیکار کنی جوجه روانی...
تا اینو گفت کوک دویید سمتش و بطری شکسته رو گذاشت زیر گلوش...
رفتم سمتش و با التماس گفتم:
_کوک تمومش کن...ازت خواهش میکنم
کوک بدون توجه به حرف من رو به سوجون گفت:
_الان چی گفتی؟! میخوام بشنوم...
پوزخند زد
+واقعا اینقدر دوست داری بشنویش؟
کوک شیشه رو محکمتر فشار داد که گردنش زخم شد...
وحشت زده گفتم:
+داری گردنشو پاره میکنی کوک...
سوجون چشماشو بسته بود
+بگو دیشب چیشد...مو به مو...
سوجون خندید
+الان میخوای بفهمی عشقت بامن خوا.بیده یانه؟
کوک یهو اختیارشو از دست داد و یه مشت محکم خوابوند تو صورتش...
هرچی دستشو میگرفتم پسم میزد
سوجون که خورد زمین کوک نشست رو شکمش...
مشتشو که برد بالا با داد گفتم:
_کوک بس کن...
روکرد سمتم...فکش از عصبانیت میلرزید
+چیه نگرانشی؟
با بغض گفتم:
_نگران توام....چرا نمیفهمی؟
پوزخند زد و یه مشت دیگه خوابوند تو صورت سوجون
با داد گفت:
+دوست داری بمیری؟
سوجون بریده بریده گفت:
+م....من...باهاش...نبودم...
کوک داد زد:
+بلندتر بگو...نشنیدم
سوجون سعی کرد صداشو ببره بالاتر
+من..باهاش...نبودم
کوک از جاش پاشد و با لگد زد تو شکمش
+پس خیلی غلط کردی بو.سیدیش
دوباره خواست با لگد بزنتش که دستشو گرفتم و کشیدمش عقب...
سوجون از درد به خودش میپیچید...
رو کردم سمت کوک...نفس نفس میزد
_تمومش کن
هیچی نگفت... رفتم سمت سوجون و کمکش کردم بشینه...
کوک پوزخند زد
+حالا کمکشم میکنی؟
روکردم سمتش
با خنده سرشو تکون داد
+راستش فکر کنم دارم دیوونه میشم...
و از کافه زد بیرون...
سوجون رو همونطور ول کردم و افتادم دنبال کوک و خودمو بهش رسوندم
_داشت میمرد...باید کمکش میکردم...اگه میمرد پای تو گیر بود
پوزخند زد
+انتظار داری ازت تشکر کنم؟
#کسوف
#p55
#Eve
BINABASA MO ANG
solar eclipse
Fanfictioncouple: Kookmin.Sope Genre: Romance.Fluff موضوع: جونگ کوک بخاطر اتفاقی که توی گذشته ش براش افتاده به بیماری روانی دچار میشه و جیمین که روانشناسه برای درمان کوک استخدام میشه... و رابطه جونگ کوک و جیمین رفته رفته باهم بهتر میشه و...