Love with the taste of life

『13』

های دارلینگ
من popsicle ام
یه چن وقتی حالم خوب نیست...ولی خببب نمیشه که روند پارت گذاریو عقب بندازم؟معلومه که نمیشه دوزتان
..........
(تهیونگ. ویو)
تهیونگ:همین بود هیونگ(بچه ها اون قسمت که دیدگاه جونگکوک بود برای بهتر درک کردن ماجرا بود تهیونگ ماجرای کلی و تعریف کرد)
نامجون:وضعیت قرمزه!
تهیونگ:داره آتیشی میشه
نامجون:از من به تو نصیحت بچه...فعلا تو نزدیکش نرو بزار خودش بیاد پیشت هر وقت اومد ازش بازم معذرت خواهی کن جونگکوک قلبش پاکه
تهیونگ:اومم میدونم .مرسی هیونگ به حرفام گوش دادی
نامجون:خواهش.من میرم تهیونگ
بعد از رفتن هیونگ شاگردام رسیدن هوپی گفت که امروزو نمیاد
تهیونگ:سلام بچه ها .بریم گرم کنیم که شروع کنیم
.......

(دو ماه بعد)

......
دیدین؟دیدینننننن
همش منتظر این لحظه بودمممم
هق🥹
به این مناسبت عزیز...ما یه پارت وسط هفته داریم دوزتان...
(البته بیشترش به خاطر این بود که این پارت کوتاه بود)