و تیشرتشو در آورد و پرت کرد
نگاهم به بدنش افتاد...آب دهنمو با صدا قورت دادم
و یقه پیرهنمو شل کردم
_من هیچوقت نادیده نگرفتمت
لامپو خاموش کرد و زانو زد جلوم
گردنشو گرفتم و زل زدم بهش...توی تاریکی ام میتونستم واضح ببینمش
دستشو برد سمت وسط پام و آروم گرفتش...چشمامو بستم
آروم شلوارمو در آورد و زبونشو کشید سر دیکم
_آه
لبامو گا.ز گرفتم
در حالیکه بهم زل زده بود زبونشو از پایین تا بالای د.یکم کشید
نمیتونستم ناله هامو خفه کنم
چند دقیقا بعد آروم هولم داد که افتادم رو تخت
خم شد روم و لباشو گذاشت رو لبام
با دستام آروم شلوارشو از پاش در آوردم
چند دقیقه که گذشت انداختمش رو تخت و تیشرتمو در آو.ردم
پاهاشو باز کردم و خوابیدم روش
زل زدم بهش
با لبخند گفت:
+فکر اینکه بخوای بازم نصفه نیمه ول کنی رو از ذهنت بیرون کن
لبامو چسبوندم به گوشش و آروم گفتم:
_امشب دیگه مال منی
زبونمو کشیدم رو لاله ی گوشش و رفتم پایینتر
آروم گردنشو گاز گرفتم و رفتم پایینتر
همزمان انگشت فاکمو کردم تو دهنش
گرمی زبونش که به انگشتم خورد احساس کردم تموم وجودم آتیش گرفت
زبونمو کشیدم روی سینه ش
صدای ناله شو که شنیدم انگشتمو بیشتر کردم تو دهنش
وقتی به نافش رسیدم شو.رتشو از پاش کشیدم و نوک زبونمو آروم کشیدم رو دیکش که صدای ناله ش بلند شد
زبو.نمو کشیدم سرش
دستشو کشید توی موهام و آروم کشید
با نا.له گفت:
+وای کوک...
سرمو بلند کردم و زل زدم بهش...آتیش توی چشماش توی این فاصله هم آدمو میسوزوند
خوابیدم روش و دستاشو بردم بالا سرش
سرمو بردم دم گوشش
نفس نفس میزدم
آروم دیکمو تا نصفه واردش کردم که از درد داد زد
همزمان لاله گوششو به دندون گرفتم و مکیدمش
چند ثانیه همونطور بی حرکت موندم و بعدش آروم دیکمو عقب جلو کردم که دوباره از درد ناله کرد
آروم دم گوشش گفتم:
_د...درد داری؟...
با نا.له گفت:
+دو...دوسش دارم
یهو دیکمو تا ته واردش کردم که احساس کردن نفسش بند اومد
سرمو آوردم بالا که دیدم از گوشه چشمش اشک چکید
لبامو گذاشتم روی لباش
وحشیانه لباشو میمکیدم
همونطور که لباشو میبوسیدم سرشو بین بازوهام گرفتم
به ک.مرم چنگ میزد که باعث میشد تند تر عقب جلو کنم
چند دقیقه که گذشت احساس کردم تموم تنم بی حس شد
بعدش کمرم خالی شد وبا بیحالی افتادم روش
کمر.مو محکم گرفت و منو فشار داد به خودش
هردومون نفس نفس میزدیم
خودمو با زحمت جا به جا کردم و خوابیدم کنار جیمین
تموم بدنم خیس عرق بود...
چشمامو بستم
چند دقیقه که گذشت به جیمین نگاه کردم که دیدم بهم زل زده
با بیحالی دستامو باز کردم که خزید تو بغلم
پامو انداختم دور کمرش و چسبوندمش به خودم
+دوست دارم
آروم پیشونیشو بوسیدم
_من بیشتر...
سرشو آورد بالا و با یه لبخند بی جون بهم زل زد
+بلاخره چشیدمش...
دستمو کشیدم تو موهاش
_بلاخره یکی شدیم...
.......
#کسوف
#p66
VOCÊ ESTÁ LENDO
solar eclipse
Fanficcouple: Kookmin.Sope Genre: Romance.Fluff موضوع: جونگ کوک بخاطر اتفاقی که توی گذشته ش براش افتاده به بیماری روانی دچار میشه و جیمین که روانشناسه برای درمان کوک استخدام میشه... و رابطه جونگ کوک و جیمین رفته رفته باهم بهتر میشه و...