part 26

3.2K 449 193
                                    

با بی تفاوتی روی مبل چرم و گرون قیمت نشسته بود و پاهاش رو از هم فاصله داده بود. مثل همیشه سیگاری بین انگشت هاش به چشم می خورد و چشم های کشیده و خمارش فرد رو به روش رو زیر نظر گرفته بودن. مرد بی وقفه حرف می زد و حتی گاهی همراه مارکو می خندید؛ اما اون چیزی از صحبت هاش سر در نمی آورد.

فکرش جایی توی عمارت مارکو و امگایی بود که با تن پر هیکی روی تخت رهاش کرده بود. اگر درد داشت، اگر دوباره هیتش شدید می شد و اذیتش می کرد چی؟ امگاش رو توی اون عمارت رها کرده بود تا بین این آدم های منفعت طلب و غیرقابل اعتماد باشه؟

اما وجودش این جا الزامی بود، که اگر نبود ترجیح می داد خیره به بدن جونگکوک سیگار هاش رو دود کنه و از تصور طعم شیرین پوستش زیر دندون هاش لذت ببره.

اخمی میون ابروهای خوش حالتش قرار گرفت و با کلافگی سیگارش رو توی جا سیگاری انداخت و زیر لب به کره ای غرید.

"اونم مثل این سیگار قراره همش بین لبات باشه کیم تهیونگ؟
نباید هیتش رو باهاش می گذروندی که اینجوری معتادش بشی"

مارکو که حواسش رو به چهره ی عبوسش داده بود لبخندی زد.

"شدوی بزرگ...نظرشون راجب این قرارداد و همکاری چیه؟"

سیگار دیگه ای روشن کرد و بدون نگاه کردن بهشون با حوصله و آرامش چندین پک بهش زد. چشم هاش با تیزی اون هارو زیر نظر گرفت.

"من نمی تونم واسطه هام رو در اختیارت بذارم...مطمئنم اینو تو هم می دونی پائولو...این قانون منه...اگر قراره معامله ای صورت بگیره باید واسطه های خودت رو معرفی کنی"

پائولو نگاهی به مارکو کرد و کمی خودش رو جمع و جور کرد.

"اما...تو می دونی که این قانون مافیای ایتالیا نیست...ما قوانین خودمونو داریم"

شدو بی حالت نگاهش کرد. چقدر پر توقع.

"این شمایید که می خواید با من معامله کنید...پس قوانین من مهمه نه شما"

اولین باری بود که مارکو توی مذاکره شرکت داشت؛ اما اصلا توقع نداشت انقدر تهاجمی جلو بره.

"چطوره این طور جلو بریم...جنس از شدو...واسطه از پائولو...
به نظر خوب میاد"

هدف نگاه تیز و بُرنده ش اینبار مارکو بود.

"پس برای ضمانتم چی؟...من قراره سرمایه م رو بدم"

پائولو نگاهش رو بینشون چرخوند. وقتی وارد این پنت هاوس شده بود اصلا فکرش رو نمی کرد اوضاع این طوری بشه.

"ضمانت؟"

آلفای آسیایی سرش رو تکون داد و با لحن مرموزی زمزمه کرد.

"مثلا...اسم افراد کره‌ای که هرساله با مافیای خارج از کره معامله میکنن...از کوچیک...تا بزرگشون"

𝘓𝘪𝘨𝘩𝘵 𝘰𝘧 𝘥𝘢𝘳𝘬𝘯𝘦𝘴𝘴 «vkook»حيث تعيش القصص. اكتشف الآن