بخش یازدهم: جان!
باید جلوی پات زانو بزنم تا بفهمی چقدر از حرفهایی که زدم متاسفم؟
******************
وقتی چشمهاشو باز کرد، احساس سردرد شدیدی داشت. چیز خاصی از شب قبل یادش نمونده بود؛ اما به وضوح میتونست متوجه عطر ییبو بشه که روی لباسش جا مونده بود.
برای چند دقیقه روی تخت نشست و در انتها پیراهنش رو از تنش بیرون کشید و مرتب توی کمدش گذاشت. از اتاق بیرون رفت و نگاهش به آشپزخونه افتاد. متوجه کاسه نودل روی میز شد. مطمئن بود که کار ییبو هست. دستی به موهاش کشید و زیر لب گفت:
چطور تونستم دستپخت ییبو رو بخورم؟
سری تکون داد. باید سریع یک دوش میگرفت و خودش رو به صحنه فیلمبرداری میرسوند. بعد از گرفتن دوش، لباسهاش رو پوشید و از اتاقش بیرون رفت. نزدیک به یک دقیقه روبهروی اتاق ییبو ایستاد؛ اما بعد تصمیم گرفت از اونجا دور بشه. وارد وَن شد و به سمت محل فیلمبرداری حرکت کرد.
وقتی وارد صحنه شد، متوجه ییبویی که یک گوشه با لباسهاش لانجان نشسته بود، شد. به وضوح میتونست متوجه حال نه چندان جالب ییبو بشه.
ییبو وقتی متوجه اومدن جان شد، سعی کرد فقط با یک بار نگاه کردن بهش بفهمه که حالش خوبه یا نه؛ اما نتونست و سریع نگاهش رو دزدید. از به یاد آوردن اتفاقات دیروز خجالت میکشید؛ هر چند مطمئن بود جان چیز خاصی یادش نیست.
جان سعی کرد نگاهش رو از پسر بگیره؛ نمیدونست چرا ییبو اینطوری شده، حتی به حرفهای لیهایکوان و چنگ هم هیچ واکنشی نشون نمیداد. با دستور کارگردان همگی به سمت صحنه رفتند. سکانسی که باید ضبط میشد، لانجانِ مست بود. جان مشتاق بود ببینه ییبو چطور قراره این صحنه رو بازی کنه.
وقتی فیلمبرداری شروع شد، ییبو تونست بازی درخشانی از خودش به نمایش بذاره! روی لبهای جان لبخندهای زیبایی نقش بسته بود. هیچوقت فکر نمیکرد لانجانِ مست تا این حد کیوت باشه؛ هرچند در نظرش ییبو مست خیلی زیباتر بود. یاد اولین باری افتاد که ییبو مست کرده بود...
******************
فلش بک
ییبو هنوز به سن قانونی نرسیده بود؛ اما به وسوسه یکی از پسرهای روستا نوشیدنی الکلدار خورده بود. جان با دیدن اوضاع ییبو نمیدونست باید چه واکنشی نشون بده، به شدت از دستش عصبی بود و مطمئن بود اگه خانوادهش متوجه بشن، پسر رو خیلی بد تنبیه میکنند.
جان محکم از دست ییبو گرفت و در حالی که اون رو پشت سرش میکشوند، گفت:
ییبو تو واقعا برای دیوونه کردن من کافی هستی. تو چند سالته رفتی توی بار و مشروب خوردی؟ ندیدی اون مرد احمق چطور میخواست به بدنت دست بزنه؟
YOU ARE READING
𝑊ℎ𝑒𝑛 𝑌𝑜𝑢 𝐿𝑒𝑓𝑡 𝑀𝑒
Fanfictionنام فیک: وقتی ترکم کردی تعداد پارتها: ۳۲ (کاملشده) نوبت آپ: سه شنبهها ژانر: ریللایف، عاشقانه، غمگین تایپ: ورس _________________ 🏮𝑾𝒉𝒆𝒏 𝒀𝒐𝒖 𝑳𝒆𝒇𝒕 𝑴𝒆🏮 در فراز و نشیب به دست آوردن خواستههایم، من تو را از دست دادم... ...