┨خودباخته├

156 30 20
                                    

قسمت سی­وهشتم

وقتی صدای صحبت نگهبانا و الفا رو شنید، بعد در باز و بسته شد، حتی از جلوی میز لباس تکون نخورد و بعد صدای کلیکی اومد و پشت بندش صدای پارچه فابریکی که انگار الفا کراواتش رو باز میکرد.

-چرا غذایی که جین یونگ برات اورده بود رو نخوردی؟

کیونگسو به اینه خیره شد و انعکاس تصویر الفا که داشت کتشو در میاورد، بعد از انداختن کت و کراوات روی تخت، الفا اولین دکمه­ی پیرهن رسمیشو باز کرد. الفا که میخواست سمتش بیاد، ‌سینی غذا رو کناری هل داد.

-جین یونگ ناهارتو برات اورده.

بدون اینکه به الفا نگاه کنه به ارومی گفت.

-من مطمئنم که این ناهار اندازه­ی دونفره، تو هم باید بخوری و بعدش یکم بخوابی.

اجازه داد کمی سکوت بینشون بچرخه و بعد جواب داد: من هیچ میلی ندارم.

الفا سمت کشو خم شد: بخاطر اتفاقی که افتاد ناراحتی؟ من مطمئن میشم که جونجین تنبیه بشه که مسئولیتشو فراموش کرد و تو رو دست جونگ داد. میدونستم وقتی اون بتا جای جونجین تو رو اورد تو یچیزی اشتباهه.

-تقصیر اون نبود، اون حتی میخواست از من دفاع کنه ولی خانواده اشو تهدید کردن، من کسی بودم که نمیخواستم خانواده­ی اون بخاطر من توی خطر باشه.

ووبین اخمی کرد: اینا همش حرفه، جونگ نمیتونست جرات کنه دستی به جونجین بزنه!

-اما برای من حرف نیست،‌ عمله.

کیونگسو گفت ولی‌برعکس همیشه هیچ تلخی­ای تو صداش نبود.

-کیونگسو!

الفا صداش زد و کنار صندلیش ایستاد: بخاطر کاری که جونگین کرد ناراحتی؟

-نه.

کیونگسو جدی جواب داد و به کمد لباس خیره شد.

-اون هرکاری که دوست داشته باشه میتونه با من بکنه.

-اون تو رو زیر پاش انداخت تا خودشو بالا بکشه!

ووبین صداشو با ازردگی بالا برد: اون ازت استفاده کرد کیونگسویا!

-من متعلق به اونم، اون میتونه هرجوری که میخواد ازم استفاده کنه!

با چنگ محکمی روی چونه اش خفه شد و بعد دست ووبین مجبورش کرد اونو نگاه کنه، برخلاف تعجب الفا وقتی برای اولین بار کیونگسو رو تو عمارت دیده بود، اینبار تو صورتش ارامش دیده میشد و احساسات واقعیشو مخفی کرده بود.

-تو هنوزم داری همینو میگی حتی با این وجود که توی جمع خوردت کرد؟

ووبین پرسید و عطرش بطرز بدی توی تسلط گری و مالکیت میسوخت.

-تو هم همینکارو کردی!

کیونگسو با درد جواب داد گرچه روی مطیعش داشت جیغ میکشید که داشت به الفا بی احترامی میکرد.

"CLAIMED" [Complete]Onde histórias criam vida. Descubra agora