مرد میانسال با نیم نگاهی از زیر عینک به رییسش موقعیتش رو برای چندمین بار سنجید و بعد از صاف کردن صداش ، برگه های توی دستش رو ورق زد : کمپانی پارک به تازگی ابزارآلات جدیدی برامون فرستادن و وسایل جدید طبق گفته پیمانکارا واقعا از کیفیت بالایی برخوردار بودن . پروژه مشترکمون با کمپانی پارک سریعتر از دوراندیشی اولیه مون جلو میره و با همین احتمال میتونیم با سریعتر آماده شدن واحد ها، سودی تقریبا ۱۳۰ درصد قیمت اصلی بگیریم ! بدون اینکه حتی قیمت پیشنهادی هر واحد رو بالاتر برده باشیم
کای خیره به نقطه نامعلومی روی میزش سری تکون داد و مسئول ارتباط صنعت پروژه نمی دونست چه چیزی اینقدر بین حرف هاش ذهن مدیر عامل رو درگیر کرده . گزارش کامل بود و مشکلی سر راهشون نداشتن ؛ شاید درگیری ذهن مرد برای سرمایه گذاری سود حاصله بود ؟
برگه های توی دستش رو بست و صدای ایجاد شده باعث شد مردمک های مدیر عامل دوباره روی مسئول نظارتی مالی صنعتی پروژه ش برگرده
مرد با دیدن نگاه جدی و ناخوانای مدیر قدمی عقب رفت و لبخند مضطربی زد : نتیجه چیه آقای مدیر؟ به پیمانکارا بگم با روند قبلی ادامه بدن یا چون وقت داریم کار رو ارومتر جلو ببریم؟
مدیرعامل کیم ادم عصبی یا غیر منطقی و پرخاشگری نبود ؛ با این حال طوری که انگار توی دنیای خودش سیر میکرد باعث میشد ناظر صنعتی مضطرب باشه . توی این شرایط و این چهره ناخوانا ، پرتاب ناگهانی ماگ روی میزش به سمت سر ناظر بی گناه هم قابل پیشبینی محسوب میشد
مدیر کیم نفس عمیقی کشید و صندلیش رو کمی چرخوند تا از پشت میز بلند شه . ذهنش از دیشب به شدت درگیر مونده بود و حالا هر تلاشی برای ذره ای فکر کردن باعث میشد عصب های مغزش درد بگیره . شاید زیادی حساس شده بود؟ نمی دونست
+ کارگرای این پروژه با وجود شرایط سخت اولیه با تمام توان کار رو جلو بردن ، سود ۱۳۰ درصدی اگه حتی در بدترین حالت به ۹۰ درصد کاهش پیدا کنه باز هم ۹۰ درصد سود رو شامل میشه و از پیشبینی اولیه ۶۰ درصدی چندپله جلوتره ، اما یه بازه استراحت یک هفته ای به همه کارکنای بخش میتونه لطفشون رو جبران کنه . از کارگر تا پیمانکار و ناظر و مسئول حمل همه یه هفته مرخصی استحقاقی با حقوق دارن و حتما تاکید کن اومدن سرکار توی این بازه زمانی ممنوعه . کسی نمیتونه با حروم کردن تایم استراحتش خودش رو توی چشم من عزیز کنه اقای جونگ
با بیحوصلگی ولی جدی و محکم گفت و ناظر صنعتی نمیدونست بایذ بابت این فرصت طلایی همون لحظه مدیرعامل رو ببوسه یا به بهانه رسوندن خبر به بقیه کارکنای پروژه از اتاق بره!
~ گزارشتون تکمیل و جامع بود اقای جونگ ، لطفا فایل رو برای من پی دی اف کنین تا طی جلسه آتی با کمپانی پارک ازش استفاده کنیم و هر چه سریعتر خبر این مرخصی یک هفته ای رو به همه برسونین . لطفا مطمئن بشین همه ازش مطلع شدن و برای کسی تردید یا شبهه ای باقی نمونه
BẠN ĐANG ĐỌC
Moje More ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ
Fanfiction"دریای من" کیم کای ، یکی از وارثان صنایع کیم ، هفت ماهه ک تغییر کرده. بعد از مرگ همسرش به وضوح بزرگ ترین امیدش به زندگی رو از دست داده و از نظر پسرعموش ، چن ، اگه دختر و پسر شیش و سه ساله اش نبودن ، کای حتی دلیلی برای ثانیه ای بیشتر نفس کشیدن نداشت...