یکی تون ازم پرسید که دوره گرد ها چه موجوداتین و خودم هم میخواستم بگم ولی هر سری یادم میرفت خوب دوره گرد ها ساخته دست خودمن.. یعنی توی هیچ فیک دیگه اون هارو ندیدم و خودم ساختم شون و روشون اسم گذاشتم..
دوره گرد ها..
ملیت.. ژاپنی..
نژاد خون خوار..
قدرت.. اونها قدرت مبارزه دارن.. بهترین مبارزان جهان دوره گرد ها هستن..
تغذیه.. از قلب قربانی هاشون که داری خون خالص و قدرت زیادی هستن تغذیه میکنن..
و اسمشون برای این دوره گرد هست که برای پیدا کردن قربانیان خاص به سرزمین های مختلفی سفر میکنن درست مثل دوره گرد ها.. اونها سال های زیادی رو بند اسارت بودن و نمیتونستن از کشورشون خارج بشن..
بخاطر قتل های که هزاران سال پیش انجام داده بودن و تقریبا باعث شده بودن که نیمی از مردم روی زمین بمیرن.. انجمن جادوگران شب و الهه ها تصمیم گرفتن که اون هارو اسیر بکنن تا دیگه نتونن همچین کاری بکنن.. ولی شخص نامعلومی اون هارو ازاد کرد و باعث شروع دوباری عصری خونین شد.. دوره گرد ها از جذابیته بسیار زیادی برخور دارن.. که این هم جزو قدرتشون به و نقطه ضعفشون به حساب میاد..اینم توضیح درمورد دوره گرد ها.. 😊😊
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بعد از جنگ نفس گیری با وامپایر ها الان در راه عمارت اصلی خاندان کیم بودن.. جونگکوک با زخم روی شونش و تهیونگ با بازوی بسته شده و زخم شمشیری که روش داشت.. بجز اونا دیگه هیچکس صدمه ای ندیده یود.. نامجون داشت ماشین رو به سمت عمارت اصلی حدایت میکرد.. و جونگکوک کنارش روی صندلی شاگرد نشسته بود.. تهیونگ و ریوجین هم روی صندلی های پشتی بودن.. ریوجین چشم هاش رو باز کرد.. و نگاهی به اسمون نارنجی رنگ انداخت.. داشت غروب میشد اسمون رنگ نارنجی خیلی زیبایی گرفته بود.. درسته الان خیلی زیبا بود ولی از امشب قرار بود ماه به رنگ خون در بیاد.. از امشب همه چیز اغاز میشد.. اونها هم وارد بازی که دور گرد ها راه انداخته بودن شدن.. حالا یا باید این عصر خونین رو تموم میکردن و یا کشته میشدن.. چون قانون طبیعت اینه ضعیفا باید بمیرن.. و تنها قوی تر ها زنده میمونن.. ریوجین زیر لب زمزمه کرد..
~از الان جنگ اغاز میشه..
با اینکه زمزمه کرده بود ولی انگار باقی افراد داخل ماشین هم اون رو شنیده بود.. چون با چشم های که پر شده از جدیدت بود خیره به رو به رو بودن.. صدای اروم جونگکوک در ماشین پیچید..
%قراره خون های زیادی ریخته بشه..
=قراره قربانی های زیادی داشته باشه..
نامجون بعد از حرف جونگکوک این رو زمزمه کرد.. تهیونگ بی حرف چشم هاش رو بست.. قربانی.. خوب اره همه جنگ ها قربانی به همراهشون داشتن.. کمی بعد با تر کردن لب های خشک شدش با صدای خش دارش زمزمه کرد..
€خیلی ها همه چیز رو از دست میدن.. دنیا قرار پر از اشوب بشه.. ولی هیچ کدوم از ما اماده برای این جنگ نیستیم چون هرگز فکر نمیکردیم که دوره گرد های یک روزی ازاد بشن..
راست میگفت.. هیچ کدوم از گرگینه ها و باقی نژاد ها اماده برای شرکت در یک جنگ نبودن.. مخصوصا الان که بینشون پر شده بود از کینه.. اگر میخواستن که دوره گرد هارو شکست بدن اول باید بین خودشون سلح برقرار میکردن.. باید همگی در تالار ماه گرد هم میومدن تا دوباره کنار میز سلح پیوند بینشون رو مستحکم کنن.. باید اول کدورت های بینشون رو از بین میبردن و بعد وارد جنگ با دوره گرد ها میشدن.. چون در غیر این صورت.. تنها نتیجه جنگ مرگ بود.. اون هم به دست دوره گرد ها.. اگه پیروزی میخواستن باید تمام نژاد ها رو گرد هم میاوردن.. در تالاری که نماد ماه رو داشت..
..
..
YOU ARE READING
𝑅𝑒𝒹 𝓇𝑜𝓈𝑒 (𝒥𝒾𝓃𝒽𝑜𝓅𝑒 𝟤𝓈𝑒𝑜𝓀 )
Fantasy♕خیلی دوست دارم رز کوچولو.. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با طلوع ماه خونین.. همزمان با پیدا شدن وارث رز ها جنگ عظیمی بین نژار های خون خوار و گرگ ها دورگه در گرفت.. عصر خونینی که هزاران سال پیش ایجاد شده بود دوباره...