همچی اینجا از ذهن بنده تراوش میشه و خواهد شد
فقط خیلی وقته این کافه و این سناریوها تو ذهنم وول میخوره و بدونید نظراتتون و همراهیتون خیلی بهم کمک میکنه و حالا توضیحات اصلی از کافه :).
.
.
.خوش اومدید به کافه سناریو
از همین اول راه امیدوارم لحظات زیبایی اینجا داشته باشید .
بعنوان متصدی یا همون صاحب این کافه کوچیک
هر روزه آدمای زیادی با افکار و اتفاقات زیادی اینجا میبینیم ، که هرکدوم سناریوهای خودشون دارن .
تفاوت اینجاست که
اینجا محدود به ژانر ، زمان ، جنسیت ، نژاد و ... نیست و نخواهد بود .
و من mentha ( مِنتا ) هستم راوی و متصدی این کافه کوچیک اما پر ماجرا .و اینجا قهوه برای کسایی که بار اول به کافه
میان مجانی حساب میشه ^_^
حرفی نظری یا انتقادی هم اگه دارید در خدمتم ♡Mentha

YOU ARE READING
𝑪𝒂𝒇𝒆 𝑺𝒄𝒆𝒏𝒂𝒓𝒊𝒐𝒐
Fanfictionدر پساپس کوچه هفتم از خیابان جِنِمی در حالی که هوا روبه آرامش پس از یک بارش سنگین باران میرود ، زمان و اتفاقات در کافه سناریو همچنان در حال رخ دادن و گذر کردن هستند . پارت 𝑾𝒆𝒍𝒄𝒐𝒎𝒆 حتما بخونید و با سناریوهای آدمای مختلف این کافه همراه شید .