دختری زیبا با موهای بلند سفید و لباسی بلند از جنس ابریشم به رنگ آبی آسمانی، پشت میز نشسته بود و درحال نوشتن چیزی روی برگهای قهوهای رنگ از پوست آهو بود که در به صدا درومد و بعد از اون گابلینی تقریبا کوتاه قد، سری بدون مو، به همراه زخمی بزرگ در کنار چشمی که به خاطر کوری به رنگ سفید درومده بود وارد اتاق شد.
-چیزی شده فینو؟
-بله دوتا اسیر گرفتیم ولی یکیشون بتاست.دختر کمی فکر کرد و سری تکون داد.
-اون یکی آلفاست؟
-بله و رایحهی خیلی قویای داره، رئیس گفت بهتون بگم تا بررسیش کنید، گفت این یکی با بقیه تفاوت داره.
-حتماگابلین بعد از تعظیم کوتاهی از اونجا خارج شد.
-یکی دیگه!
دستی به موهای بلندش کشید و با برداشتن ردای سرخش به بیرون رفت. سانیا، درمانگر و امگایی فراری از قبیلهی سوک بود که به خاطر ازدواج اجباریای که رئیس قبیله براش درنظر داشت فرار کرد. خسته و درمانده زمانی به قبیلهی گابلینها رسیده بود که هردو فرزند رئیس به تازگی دچار بیماری سختشون شده بودند که بعد از ساخت اون داروی موقتی جایگاه خودش رو بین افراد قبیله پیدا کرد و از اون زمان تا به امروز که ۱۰سالی میگذشت، تمام گابلینهای اونجا تبدیل به خانوادهای گرم برای اون شده بودند.
با فکر به سالهای گذشته و مرور خاطراتی که با گرفتن هر آلفا به ذهنش هجوم میاورد، چندقدمی از کلبهی خودش دورتر نشده بود که با شنیدن صدای فریاد بلندی قدمهاش رو تندتر کرد و به سمت اتاق رئیس رفت.
-اومدی سانیا؟!
-بله رئیس، شنیدم که اسیر جدید گرفتین.
-قبل از اینکه اینطور مثل دیوونهها داد بکشه، رایحهی قویش همه رو مست کرده بود ولی با گرم شدن تدریجی بدنش و این فریادهایی که از درد میکشه، الان هیچ رایحهای نداره!
-حتما بیماریای داره، از همراهش بپرسید.
-اون فعلا بیهوش توی اصطبل بسته شده.سانیا سری تکون داد، خواست به سمت کلبهی خودش برگرده تا دارویی موقتی برای اون آلفا پیدا کنه که با صدای رئیس متوقف شد.
-سانیا؟!
-بله رئیس
-عصارهی خون این آلفا به درد میخوره؟!
-البته ولی اول لازمه که درمان شه، میرم کلبه تا دارویی پیدا کنم.دوقلوهای عزیز رئیس بعد از سال اولی که از تولدشون میگذشت به بیماری سختی دچار شده بودند که با امتحان مکرر داروهای مختلف، سانیا به این نتیجه رسیده بود که دارویی که از عصارهی خون آلفاها گرفته میشد میتونست اونها رو به طور موقت زنده نگهداره و این شد شروعی برای پخش شایعات مختلف که مهمترین اونها شهوت سیری ناپذیر گابلینها بود.
این شایعه بهشون کمک میکرد تا آلفاهای بیشتری از مسیر عبور کنند و کمتر امگا یا بتایی رو در اون مسیر پیدا کنند.
YOU ARE READING
The King's Talisman
Randomະ•آپ هردوشنبه• ະFɪᴄ Nᴀᴍᴇ ᯓ The King's Talisman ະGᴇɴʀᴇ ᯓ Oᴍᴇɢᴀᴠᴇʀꜱ, Sᴍᴜᴛ, Rᴏᴍᴀɴᴄᴇ ະCᴏᴜᴘʟᴇ ᯓ VKᴏᴏᴋ کیم تهیونگ، آلفای غالب سرزمین مِرگارین پس از رسیدن به تخت سلطنت به طلسمی عجیب دچار شد که تنها راه باطل کردنش، بتای گارد سلطنتی جئون جونگکوک بود که ک...