_𝐏𝐥𝐚𝐲𝐢𝐧𝐠 𝐰𝐢𝐭𝐡 𝐟𝐢𝐫𝐞_

𝕻𝖆𝖗𝖙15

_معذرت میخوام..قصد نداشتم بهت مشت بزنم.. ببخشید..

+مهم نیست.. از اینجا برو

_نمیرم تا منو نبخشی نمیرم.. ببخشید خب..

+جونگکوک از رو من پاشو دفعه آخریه که هشدار میدم..

امام جونگکوک به حرفش اهمیتی نداد، خم شد و لباشو رو لبای تهیونگ کوبید...

تهیونگ ورژن پرروی جونگکوک رو دیده بود اما این دیگه تهش بود.. شک زده شد ولی خواست به جونگکوک محل نده تا ببینه جونگکوک تا کجا پیش میره.. البته هنوز از دست جونگکوک ناراحت بود. پس همکاری نکرد و با دستش جونگکوک رو پس زد..

+این چه کاری بود کردی.. مگه نگفتم از رو من پاشو؟
مگه نمیخواستی بری؟ برو دیگه

جونگکوک خودشو پایین تر کشید و باسنش رو دقیقن رو عضو تهیونگ قرار داد.. خودشو بیشتر فشار داد.سرشو پایین انداخت و حالت چهرش رو ناراحت کرد..

_اما من که عذرخواهی کردم.

همونجور ک از قصد خودشو رو عضو مرد فشار و تکون میداد سرشو تو گردن تهیونگ فرو برد و زیر گوشش نفس داغشو رها کرد و متوجه سفت تر شدن تهیونگ زیر خودش شد..

با صدای زمزمه مانند زیر گوشش پچ زد

_چیکار کنم تا منو ببخشی......ددی

تهیونگ از بازی ک راه انداخته بود خوشش اومده بود.. نفس عمیقی کشید و دستشو از زیر تیشرت جونگکوک رد کرد و ب کمرش چنگ زد..

+بازی بدی رو راه انداختی جونگکوک..

_میدونم

کمر پسر رو بیشتر فشار داد..

+نزدیک شدنت به من عاقبت خوبی نداره جئون..

_از بچگی عاشق بازی کردن با آتیشم کیم.

جونگکوک سیبک گلوی تهیونگ رو مک عمیقی زد و با صدای شهوت انگیزی لباشو از گردنش جدا کرد..

_نبخشیدی هنوز؟

تهیونگ ابرو هاشو به نشونه 'نه' بالا انداخت..

جونگکوک پوزخندی زد و عقب رفت و به عضو تهیونگ اشاره کرد

_ولی انگار کیم کوچولو منو بخشیده.. نگاه کن ببین چطور بخاطرم هارد شده..

با تموم شدن جملش چشمکی به تهیونگ زد و از روش بلند شد و پایین پاهای مرد قرار گرفت..

+چیکار میکنی؟

جونگکوک همونطور ک بند حوله دور کمر تهیونگ رو باز می‌کرد شونه بالا انداخت..

_دارم پاداش بزرگواری کیم کوچولو رو میدم..چون اون منو بخشید..

تهیونگ روشو کرد اونور و خنده ای کرد که جونگکوک نبینه ولی با فرو رفتن عضوش تو حفره گرم و خیسی خندش تبدیل به ناله شد.