Part17

65 17 1
                                    


با نگاهش مرد رو بدرقه کرد و دستی به گردنش کشید. زیر لب اسمش رو تکرار کرد و متوجه لبخندی شد که ناخوداگاه روی لب هاش شکل گرفته بود.

سرش رو تکون داد، غبار افکارش رو پاک کرد و به سمت اتاق خواهرش رفت. با احتیاط در رو باز کرد و با چشم های بسته دختر جوون رو به رو شد؛ کنارش نشست و با صدای ارومی صداش زد:

-مینجی... میدونم بیداری!

دختر عضلات گونه اش رو منقبض کرد تا از شکل گرفتن لبخندش جلوگیری کنه ولی فایده ای نداشت و با صدای بلند به خنده افتاد.

نامجون هم پا به پاش خندید و دستی به موهای سیاه خواهرش کشید.

-حالت بهتره جونور کوچولو؟

مینجی با حرص سرش رو به بالشت کوبید و غر زد:

-اگه باعث میشه هرچه زودتر منو از اینجا ببری باید بگم که اره... خوبم. باورکن حوصلم سر رفته، دارم تبدیل به مومیایی میشم.

مرد به ارومی خندید و با یاداوری موضوعی گفت:

-هی... میخوام یه چیزی بهت بگم ولی باید قول بدی که جلوی هیجانت رو میگیری و دهنت رو میبندی!

با شنیدن کلمه«هیجان»، چشم هاش برق زد و به سرعت سرجاش نشست.

-پرونده جک رو که یادته؟!

مینجی با ذوق ضربه ای به پیشونیش زد و چشم هاش رو بست.

-مگه میشه یادم بره... خب؟

-اون فقط به اندازه چند اتاق باهات فاصله داره مینجی..

دختر سرش رو به طرفی خم کرد و گیج لب زد:

-یکی از قربانی هاش؟

نامجون با انگشت ضربه ای به پیشونی خواهرش زد و جواب داد:

-نه خنگول، خودش!

چند دقیقه ای مکث کرد و حرفی که از برادرش شنیده بود رو حلاجی کرد. جک توی همین بیمارستان بود؟ چرا؟ نامجون از کجا خبر داشت؟

اروم اروم چشم هاش گشاد شد و خواست فریاد بزنه اما با یاداوری تذکر نامجون، صداش رو پایین اورد و گفت:

-جک اینجاست؟ جک؟!!!

بدون منتظر موندن برای جواب برادرش از تخت کنده شد و به طرف در اتاق پرواز کرد.

نامجون با تعجب دنبالش دوید و وسط راه متوقفش کرد.

-بهت گفتم هیجانت رو کنترل کن جونور.

-ولم کن... خدای من قهرمان زندگیم توی یکی از این اتاق هاست اره؟

سرش رو به نشونه تاسف تکون داد و با گرفتن بازوی دختر اون رو کشون کشون به اتاقش برگردوند و روی تخت نشوند.

بی اهمیت به پرحرفی های ناشی از ذوق مینجی، پرده هارو کشید و پنجره رو باز کرد تا هوای اتاق عوض بشه و بعد به سراغ گل هایی که دوست های خواهرش برای عیادت اورده بودن رفت تا اون ها رو مرتب گوشه ای بذاره.

FLORICIDE | SOPENơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ