Tragedy

38 1 1
                                    

تهیونگ پسر بی احساس و خشنیه که رییس بزرگترین باند مافیایی دنیاست و تازه از ایتالیا برگشته و تاحالا دلش نخاسته بره توی رابطه آخه محض رضای خدا اینقدر کار ریخته روی سرش نه وقتش و داره نه حوصلش برعکس بقیه پسرا که دنبال بر طرف کردن حوس شون هستن اما تهیونگ همیشه دنبال بدست آوردن خواسته هاش و رسیدن به هدفشه
اسم دوم تهیونگ: آنتونیو

جونگ کوک میلیاردر و پسر محبوب بین دخترایت که همه دخترا برای یه ثانیه بیشتر دیدنش حاضرن همه چیز شونو بدن و برای مهربونی و شخصیت کاریزمای جونگ کوک غش میکنن البته ناگفته نماند که همه آدما کنجکاوند بدونن جونگ کوک چرا انقد پولداره و چجوری این همه سرمایه داره خب جونگ کوک تو کاره خرید و فروش مواد مخدره و چون تنها(به جز دو نفر آندره و لوکا) و به صورت کاملا مخفی کار می‌کنه جونش در خطر نیست و راحته جونگ کوک کارشو خوب بلده
اسم دوم جکسون

*BACK*

تهیونگ تصمیم میگیره با بزرگترین رییس مواد که لقب جونگ کوکه کار کنه و خب طبیعیه که تهیونگ کامل جونگ کوک و بشناسه جونگ کوک تو فروش مواد مخدر مقام اول و داره ولی به هیچ عنوان به نفوذی که تهیونگ داره صد درصد نمیرسه

لوکا برنامه رو دور می‌کنه امروز روز پر کاری براشون بوده تبلت خاموش می‌کنه و به مشاجره اون دونفر خیره میشه
جونگ کوک: پس کیم تهیونگ که میگن تویی همون جور که شنیده بودم آدم خفنی هستی ادکلن تلخ کت بلند و چرم و از همه ترسناک تر نگاه های ترسناک
تهیونگ: هوففف حوصلم سر رفت تو همیشه انقد حرف میزنی
جونگ کوک لبخند ریزی میزنه
تهیونگ با صدای آروم میگه: من بزرگترین رییس باند مافیای کره هستم تو هیچوقت ذهنت به خفن بودن من نمی‌رسه آقای جکسون دیگه منو تهیونگ صدا نکن فقط آنتونیو بگو عادت کنی
جونگ کوک:آروم آروم ولی واو اسم ایتالیاییه خفنی داری باشه آقای آنتونیو
لوکا با بد اخلاقی و کنایه گفت بعد از اینکه حرف زدننتون تموم شد البته باید بریم یک سری قرار داد راست ریس کنیم
تهیونگ:قرارشو بزاریم رستوران ایتالیایی برنسون
جانکوک با تمسخر گفت اووو چقدر تو سوسولی بچه بریم بار آنتونیو حساب من
بعد چشن غره تهیونگ

تهیونگ بلند میشه و بدون خداحافظی از در بیرون میره و به چهره های بهت زده شون اهمیت نمیده و وقتی به ماشین میرسه بادیگاردش درو براش باز می‌کنه و بعد از نشستن تهیونگ درو می‌بنده در بین راه راننده موضوع جالبی رو با تهیونگ درمیون می‌زاره
راننده: جناب آنتونیو من چیز جالبی درمورد آقای جکسون شنیدم اجازه دارم سوالمو مطرح کنم؟
تهیونگ: بگو
راننده: من شنیدم که میگن آقای جکسون گرایشش به مرداست و خیلی به دم و دسگاه مردا توجه می‌کنه برام سوال پیش اومده بود که این حرف شایعست یا نه
تهیونگ زیر لب پوست خند ریزی میزنه و میگه: از اون فقط یه کوچولوی که بو توت فرنگی میده
بعد صداشو می‌بره بالا و میگه: دفعه آخرت باشه از این چرندیات تحویل من میدی من بیکار نیستم جواب چرت و پرتای تو رو بدم پس خفه شو تا دهنتو گل نگرفتم فهمیدی یا نه
راننده با ترس و لرز و با صدای بهت زده میگه: گستاخیه منو نادیده بگیرید دیگه تکرار نمیشه معذرت می‌خوام

---
خوشحال میشم نظر های قشنگتون بخونم

God and God father|vkook●□Where stories live. Discover now