& کوک باردار بودهتهیونگ با ناباوری به هوسوک نگاه کرد
_ بـ..بوده؟؟
پسر بزرگتر عرق روی پیشونیش رو پاک کرد و با تکان دادن دستش گفت
& نه نه اشتباه متوجه نشو..الانم هست فقط...
_ فقط چی هیونگ..؟
هوسوک آهی از سره بیچارگی کشید و دستاش رو روی شونهی دونسنگش گذاشت
& خواهش میکنم آروم باش ته
دستایی که روی شونهاش بود رو پس زد و با صدای بلندی گفت
_ منو اونطوری صدا نکن
& باشه باشه... راستش بخاطره استرس و شوک بدی که بهش وارد شده ممکنه.... بچه سقط بشه
به دیوار تکیه داد و روی زمین نشست
بدون پلک زدن دونه دونه اشکهاش راهشون رو پیدا و صورتش رو خیس میکردن
_ حا...حال پسرکم چطوره؟؟
هوسوک لبخند تلخی زد
& پسرکت خیلی قویه.. درد زیادی رو متحمل شده و خون زیادی از دست داده اما الان حالش خوبه...خونریزیش رو قطع کردیم و در مورد بچه ، نگران نباش هیچکس نمیفهمه کوک حاملهاس ( با صدای آرومی ادامه داد ) البته اگه زنده بمونه
با جملهی آخر پسر بزرگتر ، هقی زد و دستاش رو روی سرش کوبید
با هر ضربهای که میزد یک کلمه میگفت
_ منِ..احمق..میدونستم..خودشم..تو..رحم..یه..مرد..رشد..کرده
پسر بزرگتر دستای تهیونگ رو گرفت
& هیییششش آروم باش تهیونگ
دستای پسر بزگتر رو پس زد و انگشت اشارهاش رو به سینهی خودش کوبید
_ من میدونستم حاصل عشقبازی دو مرده...میدونستم اون جئون سوکجین لعنتی رحم مخفی داره...ولی یک درصد به ذهنم نرسید ممکنه پسرش هم مثل خودش باشه
تکخندی کرد و سرش رو توی دستاش گرفت
_ این روزا زیاد غذا میخورد و چیزای عجیب دلش میخواست و من نادون با حرفام بخاطره زیاد غذا خوردنش باعث شدم گریه کنه
سرش رو بالا آورد و چشمای سرخ از اشکش رو به هیونگش دوخت
_ اگه بلایی سرشون بیاد..خودمو میکشم
پسر بزگتر به وضوح جدی بودن رو توی نگاه خیس پسر کوچکتر دید
از جاش بلند شد
& نگران نباش و حرفای بیخود نزن من احتمال میدادم کوک بره کما اما همینطور که میبینی الان فقط بیهوشه و بعد از چند ساعت به هوش میاد
_ بچم چی..؟
هوسوک سرش رو پایین انداخت و به کفش های دونسنگش نگاه کرد
YOU ARE READING
Boy friend..??
Fanfictionجئون جونگ کوک پسری که نقش دوست پسر کیم تهیونگ مدیر شرکت مد "k" رو بازی می کنه . . . هیچکس نمیدونست جونگ کوک پسریه که قابلیت باروری داره حتی خودش... کاپل: تهکوک ژانر: درام ، لیتل کمدی ، اسمات ، امپرگ زمان آپ: حداقل دو پارت در هفته فصل اول : تکمیل شد...