+هیونگ لطفا بلند شو !
حدودا ده دقیقه بود که جین رو صدا میزد دیگه کلافه شده بود
+هیونگ اگه بیدار نشی دیگه خبری از صبحانه نیست
جین با خواب آلودگی به طرف دیگه ای برگشت و غر زد
~لطفا...یکم...دیگه+خیلی خب من بدون تو میرم ولی بنظرت این خوبه که جونگ کوک من رو بدون دوست پسرم ببینه؟
جین با شنیدن این جمله ی جیمین سعی کرد خودش رو جمع جور کنه بلند شد و نگاهی به جیمین انداخت و ناله ای کرد
~لعنت به تو و شوهر بی اعصابت
بالشت اش سمت جیمین پرتاب کرد اما جیمین جای خالی داد
+وای واقعا که هیونگ!این بود از این همه عشق و علاقه~من کی به تو علاقه مند بودم؟من فقط عاشق غذاهام هستم توهم برو پی اون شوهر سگ اخلاقت
به حرف های جین خندید و دست به سینه ایستاد
+باید زودتر بریم پایین آماده شو~تقریبا داشت یادم میرفت که من دیگه برای اونا هیونگ ات نیستم پارتنر توعم
جین از روی تخت بلند شد و سمت دستشویی رفت جیمین هم روی صندلی ای نشست منتظر وایساد
بعد از چند دقیقه ای جین با حالت سرگردونی بیرون اومد
+چی شده هیونگ چرا هنوز آماده نشدی؟~مگه من پارتنرت نیستم ؟
+درسته
~چرا هیچ ویژگی مشترکی باهات ندارم بنظرت خیلی مشکوک نیست؟
+چی مثلا؟
جین کمی فکر کرد و بعد تیپ جیمین رو دید زد
~از این پیرهن ی دونه دیگه داری؟؟+از این؟ بزار فکر کنم ....آره دارم !
~زودباش بهم بدش!
بعد از اینکه بالاخره تونستن با آیتم های مختلف با همدیگه ست کنن از اتاق بیرون اومدن
سوار آسانسور شدن
~دستت رو بهم بده تا چشم های اون بچه خرگوش از حسودی دربیاد
جیمین بازهم شروع کرد به خندیدن
+آه...هیونگ این حرف هارو از کجات درمیاری~تاحالا بهش دقت نکردی ؟شبیه خرگوش هاست
+درسته دقت کردم
در آسانسور باز شد حالت صورت هردوشون تغییر دست هاشون بهم گره خورد سمت میزی که بقیه نشسته بودن رفتن
~+همگی صبح بخیر
روی صندلی های خالی نشستن
°امروز لباس ست پوشیدین~درسته
همچی به نظر نرمال میومد همه توی اون جمع خوشحال بنظر می رسیدن به جز یک نفر
جونگ کوک!
اون اصلا از این لباس های ست خوشش نمیومد
درواقع انقدر عصبی شده بود که زبونش به لپ اش فشار می داد
جیمین متوجه نگاه های خیره جونگ کوک به خودش شده بود یکم استرس گرفته بود سعی میکرد حواسش رو پرت کنه
_لباس ست جالبه!
زیر لب با خودش زمزمه کرد کسی نشنید
با غذاش بازی میکرد
حال و حوصله ی دور اطراف اش رو نداشت همون لحظه بود که جیمین از روی صندلی بلند شد
+من میرم دستشویی
ESTÁS LEYENDO
𝗠𝗿. 𝗣𝗮𝗿𝗸'𝘀 𝗴𝗿𝘂𝗺𝗽𝘆 𝗵𝘂𝘀𝗯𝗮𝗻𝗱|𝗞𝗼𝗼𝗸𝗺𝗶𝗻
Fanfic(شوهر بد اخلاق آقای پارک!) چی میشه وقتی پارک جیمین مجبور با ازدواج با پسری میشه که توی دوران نوجوانی اش سر اون قلدری می کرده و در حد مرگ اذیتش می کرده؟ و حالا آیا اون پسر نقش شریک مهربون جیمین میگیره یا به دنبال انتقام از اون بابت سالهای گذشته است؟...