دستمو از دستش کشیدم بیرون و به مامان نگاه کردم
+ الان همه چی تکمیل شد؟
#اره فقط موند وسایل های اتاق مثل کمد و تخت و اینجور چیزا
سرمو تکون دادم و خواستم برم اتاقم که با حرفی که شنیدم وایسادم
¥عمه جون اگه میخواین منو فلیکس بریم وسایل اتاق رو بخریم ماشین بابام بیرونه میتونیم با اون بریم
#اوه واقعا اگه برات زحمت نشه ممنون میشم
و منم بدون توجه به مکالمه ی اون دوتا رفتم داخل اتاقم و درو بستم
حس خوبی نسبت بهش نداشتم
رفتم و یه نگاه به لباس ها و کفش هایی که خریدم انداختم+هممم ولی یه چیزی کمه
که در باز شد و همون پسر اومد تو
¥ عااا ببخشید یادم رفت در بزنم .... اوه خرید کردی
+ آره چند تا لباس و کفش
¥ میخوای بریم بیرون
+کار دارم باشه یه وقت دیگه
¥ شاید من یه وقت دیگه نتونم بیام و از فردا هم که مدرسه باز میشه نمیتونم باهات وقت بگذرونم
بهش نگاه کردم دلم میخواست باهاش برم بیرون ولی حس خوبی هم نداشتم
یهو با پیچیدن رایحه ش تو بینیم حالم بد شدن و دستمو گذاشتم رو سرم
¥ فلیکس خوبی
طرفم خم شد
+لطفا رایحتو کم کن
و با حرفم بلند شد و فاصله گرفت
¥ اوه ببخشید نمیدونستم از رایحه ی طالبی خوشت نمیاد
با کم شدن رایحه یزره حالم بهتر شد و بلند شدم
+باشه باهات میام ولی زود برمیگردیم¥اوهم ... بیرون منتظرتم
خندون رفت بیرون
منم بعد چند دقیقه اومدم بیرون و رفتم سمت در و با دیدنش که داخل ماشین نشسته و منتظر کنه رفتم نشستم تو صندلی کمک راننده
¥خب کجا بریم
+قراره بریم خرید کنیم نه گردش .... برو یه جای خوب برا خرید
¥چشم شاهزاده
ماشینو روشن کرد و راه افتاد
¥راستی رایحه ی تو چیه
+دوست ندارم درموردش حرف بزنم
¥ آخ چرا؟ بده ؟
+نمیدونم ولی چون همه از بچگیم مسخرم کردن از اون موقع خودمو جلوی بقیه کنترل میکنم تا بروزش ندم
¥ آهوم اوکی هرجور راحتی
از پنجره به بیرون خیره شدم سئول واقعا قشنگ بود .... همون طوری که به بیرون خیره شده بودم ازش سوال کردم
ESTÁS LEYENDO
^ 𝐌𝐲 𝐒𝐨𝐥𝐨𝐦𝐢𝐭 ^
Hombres Loboترکیب بوی شیرین و ترش ... چه حسی داره اگه کسی که عاشق رایحش شده بودی همکلاسیت باشه ... و بعد خیلی وقت ها بفهمی همون آدم سولومیت حقیقی توعه :) و بعد از آشنا شدنش زندگیت به کل تغییر کنه و دیدت نسبت به دنیا عوض میشه ... Name : my solomit Genre : sch...