قرمزِ رنگین کمون²

56 10 0
                                    

چانگبین آهی کشید و بعد از نگاهی به همهمه‌ی کلاس، دوباره آه کشید.

امروز همون روز لعنت‌شده‌ای بود که هوانگ قرار بود برای اولین بار خودش رو به بچه‌ها معرفی کنه.

هنوز هیچی نشده همه هیجان زده بالا و پایین می‌پریدن و اونقدر کنجکاو بودن که ثانیه‌ای به درس گوش نداده بودن و هیونجین هنوز نیومده داشت براش مشکل می‌تراشید.

نمی‌دونست این حجم از هیجان یه مشت نوجوون رو چطوری باید کنترل کنه.

در ماژیک رو بست و روی میزش گذاشت. دست هاش رو پشت کمر گره کرد و همون‌طور ایستاد تا شاید دانش‌آموزهاش تصمیم بگیرن ساکت بشن؛ اما نه! خبری نبود.

جونگکوک که این حالتش رو دید سریع بچه‌هایی که اطرافش بودن رو ساکت کرد و وقتی دید بچه‌های جلوی کلاس هنوز دارن صحبت می‌کنن، داد کشید و ثانیه‌ی بعد همه ساکت شده بودن و داشتن چانگبین رو نگاه می‌کردن.

- مثل این‌که امروز تصمیم گرفتین درس نخونین، آره؟

چانگبین پرسید و کلاس دوباره با انبوهی از تایید در جواب حرفش روی هوا رفت.

- باشه باشه. امروز رو بی‌خیال درس می‌شیم، به شرطی که مثل آدم سرجاهاتون بشینین و سروصدا نکنین‌.

حتی نذاشتن کلام از دهنش بیرون بیاد و همه با جیغ‌جیغ و داد و فریاد شروع کردن به صحبت کردن و عملا معلم بیچاره‌شون رو به تخمشون گرفتن.

چانگبین دوباره آهی کشید و خواست روی صندلیش بشینه که یهو یکی از دانش‌آموزها پرسید:

- آقای سئو! راسته که می‌گن معلم جدید دانش‌آموزتون بوده؟

چانگبین دیگه داشت به جای نفس، فقط آه می‌کشید.

این بچه گودزیلاها فهمیده بودن که بین خودش و هوانگ چه خبرها بوده و حالا قرار نبود براش زندگی بذارن.

این هوانگ لعنت‌شده مثل طلسم بدبختی چانگبین سر رسیده بود و قرار بود مدرسه رو براش زهرمار کنه. درست مثل همون پنج سال پیش.

- آره راسته.

چند نفر هو کشیدن و دختری که سوال رو پرسیده بود ادامه داد:

- خب پس برامون تعریف می‌کنین؟

- چی تعریف کنم؟

- درموردش بهمون بگین.

- در مورد هوانگ؟... یعنی منظورم اینه که، آقای هوانگ؟

- آره! لطفا؟

همه‌ی دانش‌آموزها شروع کردن به خواهش کردن و التماس‌های دنیا و چنان سروصدایی به راه انداختن که هر لحظه ممکن بود مدیر کیم بیاد و بپرسه چه خبره.

احتمالا اون هوانگ هم مثل دُم دنبالش راه می‌افتاد و می‌اومد و آخرین چیزی که چانگبین توی زندگیش می‌خواست، بازخواست شدن توسط مدیر جلوی هیونجین بود.

Mr.Teacher [ChangJin/KookV]Onde histórias criam vida. Descubra agora