با چهره دمغ شده به صاحبش که واضحا به اون روباه احمق توجه میکرد،نگاهی کرد.
خرخره ای کرد.
با بالا اومدن سر صاحبش دمش تکون خورد.
اما با لبخند صاحبش به اون روباه گوش هاش خم شد.
لب پایینش آویزون شد.
_دد ته ته دیگه جیمینی رو نمیخواد
با بغض زمزمه کرد.
اروم نزدیک صندلی شد و روش نشست.
سرش رو پایین انداخت و دستاش رو توی قلاب کرد.
تهیونگ تمام مدت متوجه ناراحتی و حسودی گربه کوچولوش شده بود.
لبخندی زد.
اون روباه احمق با عشوه نزدیکش شد.
_آقای کیم
اخمی کرد و سرش رو برگردوند.
_ساکت شو روباه احمق! هیچکس جز آبنبات کوچولوم برام مهم نیست
تو فقط وسیله بودی برای اینکه حسادتش رو بسنجم
حالا هم گمشو!
دخترک ناراحت عقب رفت.
به سمت پسرکش حرکت کرد.
جیمین که متوجه تهیونگ نشده بود جوجه های روی لباسش رو مخاطب قرار داد.
_دد ته ته دیگه جیمینی رو ندوست؟
آهی کشید.
تهیونگ ایستاد تا مکالمه بیبیش و جوجه ی روی لباسش رو بشنوه
_اما من که از اون خوشگل ترم؟نکنه کثیف شدم
دستی روی موهاش کشید.
_اما من امروز بودم حموم
با جابه جا گفتن کلمات پسرکش دلش ضعف رفت.
دلش میخواست بره و محکم بچلونتش
_اصلا مهم نیست پیش اون روباه زشت بره
دیگه ندوستمش
_آبنبات کوچولو؟
با صدای ددش ساکت شد.
تهیونگ که دید سرش رو بالا نمیاره
_ابنبات کوچولو با ددی قهره
_انبنات قهر
جیمین زمزمه کرد.
تهیونگ لبخند جعبه ای زد.
_چرا؟
_پیش اون روباه زشت بودی دیگه نمیدوستمت
دد بد
تهیونگ خندید.
جیمین بغض کرده سرش رو تکون داد.
_جیمینی جدی
تهیونگ لباش رو روی هم محکم چفت کرد تا دوباره برای کیوتی پسرکش ضعف نکنه
جیمین سرش رو بالا اورد.
_دد جیمینی رو ندوست؟
تهیونگ لعنتی به خودش فرستاد.
_من قربون اشکای پسرکم بشم
_براش زدی لبخند
تهیونگ لبخند زد.
_فقط شوخی بود
_جیمینی ندوست
و دستاش رو توی هم قفل کرد.
تهیونگ نزدیکش شد.
_بیا بغل ددی تا از دلت در بیارم آبنبات کوچولو
هرچقدر هم باهاش قهر بود اما هیچوقت بغلش رو از ددی ش دریغ نمیکرد.
توی بغل خوشبو و گرم ددی اش فرو رفت.
تهیونگ تن ظریفش رو بغل کرد.
جیمین دستاش رو دور گردنش حلقه کرد.
اروم روی صندلی نشست.
موهای پسرکش رو نوازش کرد.
_مگه میشه ددی پسرکش رو دوست نداشته باشه
جیمینی دار و نداره تهیونگه
جیمینی زندگیه تهیونگ
قلبشه
نفسشه
دلیل خنده هاش و ضربان قلبشه
_دد خندید
_ددی متاسفه آبنبات کوچولو
_دد جیمینی بوس
_بوست کنم آشتی؟
جیمین سرش رو تکون داد.
_اگه دد بغل،بوس ، بستنی اون موقع آشتی
_ددی که الان بغلت کرده ابنبات
_بوس و بستنی نکرده؟
سرش رو کج کرد و لب پایینش رو آویزون کرد.
تهیونگ طاقت نیاورد و محکم جیمین رو بغل کرد.
_ایی دد بد جیمینی درد اومد
_اخخ تو چرا انقدر کیوتی جیمینی
_دد بوس؟
تهیونگ لبای پفکیش رو آروم بوسید که جیمین اعتراض کرد.
_نههه دد قبول نیست جیمینی بوس تف تفی
تهیونگ خندید.
_بوسِ تف تفی؟
_دد اذیت نکن
_باشه آبنبات کوچولو اروم باش
لباش رو قفل لباش کرد و مکید.
دم پسرک تکون داد و گوش هاش هم تکون خورد.
با ذوق لب بالایی تهیونگ رو مک میزد.
اروم کمر پسرکش رو نوازش کرد.
با کم آوردن نفس پسرکش جدا شد.
پسرکش اروم نفس نفس زد.
_راضی شدی بیبی؟
سرش رو تکون داد.
_دد؟
_جان دلم
_خونه،بستنی
_باشه گربه کالیکوی من
_جیمینی گربه کالیکوی ته ته؟
_آره
جیمین با ذوق خندید
_جیمین گربه کالیکو ته تههه
تهیونگ به کیوتی جیمین خندید.
محکم تر بغلش کرد.
_اخخ دد
_اخرش جای غذا میخورمت
_نه جیمینی بدمزه
تهیونگ اروم لباش رو لیسید.
_اما مزه عسل میدی
_نههه بدمزه نخور
تهیونگ دوباره خندید.
_باشه باشه کیوتی
_دد جیمینی لالا
جیمین خمیازه کشید و ملچ مولوچی کرد.
قلبش ضعف رفت از حرکات پسرکش
اگه پسرکش رو نداشت چطور زندگی می کرد؟
فقط کائنات میدونه....
زیر روناش رو گرفت و بلندش کرد.
جیمین سرش رو روی شونه هاش قرار داد.
تهیونگ بوسه ای روی شونه اش زد.
_گربه کالیکوی تهیونگ
و به سمت ماشینش حرکت کرد تا به قول هایی که به ابنبات کوچولوش داده بود،عمل کنه
The end..🤍🍭
♥️🧁♥️🧁♥️🧁♥️🧁♥️🧁♥️🧁♥️🧁♥️
سلام قندک های من
اینم یه وانشات کیوت و عسلی برای بالا بردن قندخونتون🥲🙃
وقت و کامنت ها خیلی کمه :(
دلم نمیخواست اینو بگم ولی
برای وانشات بعد:
10 ووت و 10 تا کامنت
اگه دوست دارید که یه وانشات اسمات دیگه داشته باشیم
حتما چپتر Making love براش ووت بذارید و کامنت فراموش نشه💞
ESTÁS LEYENDO
Vimin book🤍✨️
Romanceبه منطقه ویمین شیپرا خوش اومدید 💙✨️ ما اینجا انواع وانشات مخصوص کاپل کیوتمون ویمین داریم🐣🐻 ژانر های مختلف داستان هایم رو از دست نده ❣️ قول میدم عاشقشون میشی😉💞