Twin Blades to the Sky

up the tower

زنیتسو آگاتسوما یک دانش آموز بود . پدر او در حال تحقیق بر روی دنیا های موازی بود . روزی پدرش و دانشمندان به موازی شکن( دستگاهی برای جا به جایی در دنیا های موازی دست یافتند.در حال آزمایش دستگاه بودند که زنیتسو وارد اتاق شد تا از پدرش سوالی در مورد درس هایش بپرسد.ناگهان پایش به یک بخش از موازی شکن خورد و وارد دستگاه شد پدرش مستقیماً دوشمشیر به درون موازی شکن انداخت تا پسرش شاید به توان از خود در میان دنیا های موازی دفاع کند .او از بالا ی برجی از موازی شکن خارج شد. او در دنیا 5068 بود. از بالای برج به پایین نگاه کرد و دیو ها را دید . در دنیا 5068سال ها بود که انسان ها منقرض شده بودند. و دیو ها عاشق خوردن انسان ها هستند. دیو برای تمیز کردن دودکش ها به بالای برج آمده بود.به زنیتسو حمله کرد و شانه زنیتسو را گاز گرفت. شانه او کبود شد.او پس از حمله دیو با شمشیر ضربه ای به قلبش زداو را کشت. زنیتسو آگاتسوما بسیار ترسید و شروع کرد که با وسایل بالای برج خود را شبیه دیو و با نشستن مدتی کنار دیو بوی او را گرفت. و دوید به سمت راه پله تا از برج خارج شود.در راه دیوی به او شک کرد و فهمید او انسان است. او به طمع خوردن انسان به تنهایی به او حمله کرد. زنیتسو پس از حمله دیو شروع به فرار کرد. دیو به او ضربه ای زد و او افتاد. و چند پله ای افتاد پای او زخمی شد. و مجبور به حمله به دیو و کشتنش شد. دیو از بالای پله ها پرید تا از بالای سرش به او حمله کند. زنیتسو شمشیرش را بالا برد. شمشیر وارد شکم او شد. بلافاصله با پای زخمی اش شروع به حرکت به پایین برج کرد. دیو برای حمله به زنیتسو چوبی محکم را از تی جدا کرد. دیو با چوب به سمت سرش ضربه ای زد؛او سرش را خم کرد. و ضربه ای دیگر به شکمش زد دیو باز هم زنده بود.زنیتسو دوباره ضربه ای به سرش زد.طبق آگاهی که زنیتسو بدست آورده بود. دیو ها توانایی ترمیم اعضای بدن خود را دارند. دیو به عقب رفت؛تا خود را ترمیم کند.دوباره حمله کرد تا به پای او حمله کند و زنیتسو یک گام عقب رفت و ضربه ای به قلب دیو زدو دیو مرد. او با پایی زخمی و شانه ای کبود از برج خارج شد.