ته یونگ کیم بلانکا، امگای جانگ کوک جئون آرنو، بعد از مرگ شوهرش بخاطر راحت طلبی، بی فکری و رفتار بدش از خانواده آرنو بیرون انداخته شد. اون هیچ جایی برای رفتن نداشت و کم و بیش به یه صومعه توی مرز فرستاده شد. امگایی که در نهایت روی یه زمین سنگی سرد با...
نگهبان با دیدن پرچم کنت ارنو با هیجان داد زد ..پرچم گرگسیاه روبرومونه ...کنت برگشتن.. کنت جنگاور و خونخار برگشتن..
و قلعه ساکت و سفید پوش شده از برف ناگهان رنگی از جمعیت گرفت و همه خدمه برای خوش امد گویی به کنت و سربازانش به تکاپو افتادند
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
کنت جانگ کوک جئون ارنو
جنگاور خونخوار
این اسم مستعارو بخاطر موهای نقره ای پوشیده شده از خون بهش دادن اون وقتی شروع به جنگ می‌کنه اونقدر خون و خونریزی راه میندازه که رنگ موهاش قرمز میشه
برای قلمرو کنت موهای نقره ایش به تنهایی هولناک بنظر میرسه
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
سر پیشخدمت کیم نام جون
نامجون همه خدمه رو به صف کرده بود و خودش هم جلوتر از همه ایستاده بود و با رسیدن کنت دست چپش رو روی قلبش گذاشت و تعظیم کرد :<خوش برگشتید کنت و بعد راست ایستاد و عینکش رو با دستش کمی به سمت بالا هل داد :<غذاتون در تالار ضیافت اماده شده >
جانگکوک نگاهی به خدمه کرد و از اسب پایین پرید خدمتکاری که مسئول اسطبل بود جلو اومد و خوشامد گفت
جانگکوکدر جواب سری تکون داد و اسب رو به اسطبل دار سپرد ... و بعد با دستش چند بار روی شانه نامجون زد.. ممنون نامجون.
چرخید و روبه روی سربازای خسته که منتظر دستورش بودن نگاه کرد تک خندی کرد و داد زد:< همگی خیلی زحمت کشیدین سفر خیلی طولانی بوده حسابی شکماتونو از غذا و شراب پر کنین و با خانواده هاتون این پیروزی رو جشن بگیرین>
