تراژدی

21 5 2
                                    

_ آخرش، از آخرش برام بگو، آخرش چی میشه؟

+تراژدی نیست اما دست کمی ازش نداره.

_تراژدی ها، تراژدی ها به درد دو بار خونده شدن نمیخورن. بار دوم که شروع‌شون میکنی حتی نمیتونی یه لحظه سرانجام شخصیت‌ها رو از ذهنت بیرون کنی؛
با شادی شاد ترین کاراکتر یاد غم‌هاش توی صفحه‌ی آخر می افتی،
با دویدن دونده یاد قطع شدن پاهاش می افتی،
با تپیدن قلب اون کارکتر مهربون، یاد سرد شدن دستاش و آخرین بازدمش می افتی.

_ پس چرا، چرا برای بار هزارم اون کتاب رو میخونی؟

+نمیخوام بپذیرم، بپذیرم که پایانش اینه و ارزو میکنم که پایانش فرق کنه. با هر بار خوندنش توقع دارم آخرش با دفعه‌ی قبل فرق کنه، مثلا اون قلب به تپش ادامه بده، لبخند از دست رفته دوباره برگرده و پاهای دونده درمان بشه...

1202Where stories live. Discover now