رات کوک؟

208 26 7
                                    

سلام بعد ۶روز فکر میکنم؟
حالتون چطوره؟
امیدوارم خوب باشین و امتحانا اذیتتون نکرده باشه(میدونم امتحان همیشه اذیت میکنه ادمو)
به کاور توجه کنین
ستاره رو رنگی کنین تا حمایت شه از این فیک
اون بازخوردی که تو ذهنم بود نشده از فیکشن ولی خب امیدوارم هرچی جلوتر میره بهتر شه
خوشحال میشم به دوستاتون معرفی کنین این فیکو
و اینکه متنا چک نمیشن اگه غلط املایی دارن عذرخواهم

•☆°•°☆•___________________•°☆•°☆•°☆

بعد از گذروندن اون شب کنار انیگمای قدرتمند و گرگ بزرگ تهیونگ و برگشتش به خونه دیگه اونو ندیده بود و از اون روز حدود ۵روزی گذشته بود
به عمارت کیم نرفته بود چون دلیلی نداشت برای رفتن به اونجا
البته بزرگترین دلیل (میت شدنش با الفا کیم) نادیده گرفته بود و سعی میکرد گرد کم اکلیل ابی رنگی که تو وجودش بخاطر کیم تهیونگ شکل گرفته رو از بین ببره
برای هدفش نباید از نظر احساسی نزدیک به اون گرگینه میشد
سالها تلاش کرده بود و الان بخاطر یک احساس مزخرف نباید جلوی هدفشو میگرفت
البته که احساسی که جونگ کوک بهش فکر میکرد کمی تپش بالای قلب در مقابل الفاش بود که البته این یک امر طبیعی بود بخاطر میت شدنش
فکر میکرد میتونه جلوشو بگیره
ینی باید میتونست
راه سختی در پیش داشت و نباید به این زودیا به اون کیم تهیونگ عوضی باخت میداد

در حالی که به موتورش تکیه داده بود و از سومین نخ سیگارش در اون روز لذت میبرد فضای مجازی و موبایلشو چک میکرد
نظرش جلب خبری شد که ترند توییترش بود

پیدا شدن افسر جوان و تازه کار به صورت تیکه تیکه جلوی در خونه خانواده وی
روز گذشته افسران پلیس به دنبال پلیس جوان تازه کاری که عملیات سختیو شروع کرده و بعد از اون ناپدید شد بالاخره بعد از تلاش سر افسر جوان تازه کار بر روی درخت روبروی خانه خانواده او پيدا شد
سر پیدا شده توسط خواهر کوچیکتر او که ۹سال سن داشت و به کلاس باله میرفت پیدا شد
اون امگای کودک از شوک دیدن سر بریده برادرش بیهوش شده و بعد پدر اون افسر جوان به نیرو های پلیس خبر داد
این در حال حاضر ترسناک ترین خبر اخبار بود
شایعات میگن که این افسر تازه کار از طرف سرپرست خود مامور شده بود تا به kt گرگ قدرتمندی که خبر قدرت و بی رحمیش همه جا پیچیده شده اسیب بزنه و بعد از اینکه نتونست فرار که توسط افراد kt کشته و تیکه تیکه شده
تا الان قسمت هایی از بدن او که شامل انگشتان و یک پا و گوشش است هنوز پیدا نشده

از شدت خشم چشماش قرمز شده بود و تند تند نفس میکشید
رایحه قدرتمندش غلیظ تر از همیشه دورشو گرفته‌ بودن
هیچ وقت فکر نمیکرد این اتفاق بیوفته
حالا داشت به اسیبی که اون دختر کوچولوی امگا از این قضیه دیده بود فکر‌میکرد
اون دختر رو خوب میشناخت
همیشه میدونست کیم تهیونگ یک عوضیه که دومی نداره ولی فکرشم نمیکرد همچین کاری بخاطر یک اسیب جزئی که بعد از ۳روز کاملآ ناپدید شده بود انجام بده

Ọkara efu | ( آکانه) | VKOOKVWhere stories live. Discover now