مولتی شات پایان یافته
یه درد مبهم تو چشمای اون پسر بود که تهیونگ نمیتونست نادیده بگیرش
به راستی چقدر چشمانش غمگین ولی زیبا بود
مولتی شات
کاپل : ویکوک
ژانر : درام ،رومنس، فلاف ، اسمات
🪙 #1 in # multishot
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
با حس بوسیده شدن پیشونیش چشماشو باز کرد و به چشمای مهربون هیونگش خیره شد
لبخند محوی زد و آروم گفت: + صبح بخیر هیونگی تهیونگ هم با لبخند جوابشو داد _ صبح بخیر عزیزکم حالت بهتره؟
با خجالت سرشو بالا و پایین کرد و گفت : +خوبم هیونگی نگران من نباش آروم دستاشو بالا آورد و گونههای هیونگ مهربونشو لمس کرد
با شرمندگی لب زد + هیونگی منو میبخشی؟ به خدا تقصیر من نبود... من نمیخواستم تو رو انقدر نگران کنم جیمی هیونگی خودش به من گفت که به تو خبر میده ببخشید تروخدا میشه از دستم عصبانی نباشی م..من.. نمیتونم تحمل کنم ...لطفاً
با آرامش صورت پسرکشو بوسید و سعی کرد آرومش کنه _عزیزم ! عزیزم یه لحظه گوش بده من ازت عصبانی نیستم حداقل نه بعد اینکه تو رو تبدار و مریض روی زمین پیدا کردم واقعاً تا صبح گریه کردی ؟ مگه بهت نگفته بودم فقط حق داری تو بغل من گریه کنی پسر بد ؟
پسرکش با شرمندگی و بغض دوباره جواب داد + خ..خب اخه.. من کاری کردم هیونگی گریه کنه، بترسه من.. نمیتونستم خودمو ببخشم
دستاشو توی دست های گرم خودش گرقت و بهشون بوسه زد
_عزیزکم ، میدونی چقدر بیشتر ترسیدم وقتی دیدم تب کردی؟ من حساب جیمین و میرسم ولی ازت میخوام بهم قول بدی جونگو دیگه هرگز بدون اطلاع من جایی نمیری و حتما باید با هم بریم باشه؟ میتونی این قول و بهم بدی ؟
پسرک سرشو تکون داد و گفت + باشه هیونگی بهت قول میدم... من دیگه تو رو ناراحت نمیکنم... دوست ندارم ببینم هیونگی به خاطر من گریه میکنه من خیلی کار بدی کردم هیونگم قول بده که منو میبخشه میشه؟؟
_الهی فدات شم الان من شبیه کسی ام که باتو قهره هوم؟
با خوشحالی صورت هیونگی شو ماچ کرد و خندید
+ خیلی دوست دارم هیونگی
درسته که بگیم تهیونگ اینجا مرد و دوباره متولد شد
لبخند مستطیلی شو زد و شیرینک شو نوازش کرد و لب زد
_ منم دوست دارم وروجک من ای خدا نگاش کن ، لپاش تو یه روز آب شدن! پاشو پاشو ببینم باید حسابی غذا بخوری