همه ی اعضا با هان و پی دی نیم توی دفتر جلسه جمع شده بودند با اینکه بهشون گفته شده بود یه جلسه خصوصی بین اونا و جین ولی اعضا با پافشاری وارد اتاق شده بودند .
اضطراب و عصیانیت از چهره همه اشون مشخص بود برعکس اون هفت نفر هان از خوشحالی توی پوست خودش نمی گنجید !
_طبق گزارش هایی که به دست کمپانی رسیده جین چند وقتی مواد مخدر مصرف میگنه .
پی دی نیم بود که بحث رو شروع کرد و جین آشفته جوابش رو داد :
_کی همچین مزخرفی رو بهتون گفته ؟ اصلا همین الان زنگ بزنید یه پزشک بیاد آزمایش بگیره من توی عمرم نه چیزی کشیدم نه چیزی تزریق کردم . این شرکت دیگه داره مسخره اش رو در میاره .
هان از پشت میز بلند شد ، در حالی که دست هاش رو توی جیبش میبرد با پوزخند تمسخر آمیزی میز بزرگ وسط اتاق رو به سمت جین دور زد :
_نیازی به این کار ها نبوده کیم سوکجین چون موادی که تو مصرف میکنی خوردنیه نه کشیدنی یا تزریقی !
جین گیج شده از سرجاش بلند شد :
_معلوم هست دارید چی میگین ؟ من میتونم بخاطر افترا ازتون شکایت کنم .
هان دستش رو روی شونه مو صورتی گذاشتی :
_سوکجین بهتره نه خودت رو اذیت کنی نه ما رو ، اون مواد مخدر همین الان هم تو جیبته خودتم دیدم داشتی ازش مصرف میکردی پس بهتره قبل از اینکه آبروی خودت رو ببری از گروه و کمپانی جدا بشی .
پسر هنوز هم نمیفهمید چه خبره . توی جیبش مواد داره ؟؟ اون عوضی داره از چی حرف میزنه ؟
_هرچی تو جیبت داری رو خالی کن جین !
صدای شوگا پسر رو به از فکر و خیال بیرون کشید و گنگ به چشم های ریز فرد مقابلش خیره شد :
_گفتم هرچی توی جیب هات هست رو بذار روی میز .
مو صورتی بدون حرف کاری که پسر گربه ای خواسته بود را انجام داد ، با گذاشتن قوطی قرص روی میز هان سریع اونا چنگ زد :
_همینه ! مواد مخدری که میگفتی نیست الان تو دست ها منه .
یونگی بیشتر روی صندلیش لم داد :
_اونی که دست توعه مواد مخدر نیست ، یه آرامبخش که بدون نسخه پزشک هم قابل خرید و فروش البته جین دستور دکتر رو هم داره .
هان خنده کوتاهی کرد :
_میدونم که میخوای از دوستت مراقبت کنی ولی الان موقعیت مناسبی براش نیست ، ممکنه خودت هم تو خطر بیفتی .
شوگا از جا بلند شد :
_من فقط دارم حقیقت رو میگم ، میتونید اون قرص رو برای آزمایش بدید یا حتی خود جین میتونه آزمایش بده ولی وقتی جواب منفی به دستتون رسید دیگه هایبی وجود نداره که توش فرمانروایی کنید .
YOU ARE READING
Rainy Days |Taejin
Fanfictionمن خیلی دنبال یه فیک ریل لایف تهجین گشتم ولی پیدا نکردم پس تصمیم گرفتم خودم دست به کارشم :)💜 [ جین نمیدونست چطوری تموم آرزوهاش آوار شده بود روی سرش ، نمیدونست چطوری عشقی که بهش باور داشت دروغ از آب در اومده بود و نمیدونست از این به بعد قراره ب...