یه وانشات از ویکوک که جونگکوک بخاطر نمرات بدش تنبیه میشه و اسپنک و پلاک هم برای اولین بار داره به درخواستِ👈 @itsaysan
این درخواست 15 تا هم لایک گرفته بود پس امیدوارم لذت ببرید❤️🔥جئون جونگکوک
۱۸ ساله
(پایه دوازدهم)
کیم تهیونگ
۲۰ ساله
___________________________________________Third person pov:
با کمی استرس پشت در اتاق مدیر ایستاده بود.
از یکسال پیش که با نامزدش، تهیونگ زندگی میکرد، بجای پدر و مادرش اون به کارای مدرسهش رسیدگی میکرد و پیگیریهاش رو انجام میداد.
حالا هم برای جلسهای راجبِ نمرات به مدرسهش اومده بود و نیم ساعتی بود که با مدیر و مشاور داخل اتاق بود.
جونگکوک با شنیدن صدای خداحافظیِ اون چندنفر سریع چند قدم عقب کشید و تهیونگ بالاخره از اتاق خارج شد و نگاهش به جونگکوک افتاد، بدون اینکه حرفی بزنه دستش رو دراز کرد و پسرکوچیکتر سریع دستهاشون رو قفلِ هم کرد.
قدمهای تنشون رو سمت ماشین برداشتن و سوار شدن که پسر به حرف اومد:
- میدونم که گند زدم ته...قول میدم بیشتر تلاش کنم
مرد ماشین رو روشن کرد و هومی کشید.
+ این بار دومیه که مدیرت از نگرانی با من تماس میگیره و بار اول نیست
لبهای کوک اویزون شدن و مثل هرباری که کار اشتباهی میکرد عذرخواهی کرد:
- ببخشید تهته
تهیونگ نیشخند زد.
+ اینطوری نمیشه بیبی. هربار عذرخواهی میکنی اما پیشرفتی نمیبینم
پسر نگاهش رو بهش داد.
- آخه درسا سخته تهته..من تلاشم رو میکنم
+ من اینطور فکر نمیکنم! پسرباهوشِ من اگر تلاشش رو بکنه موفق میشه اما بجای اینکار ترجیح میده کل روز ویدیوگیم بازی کنه...و قولهای الکی بهم بده. درست میگم یا نه
جونگکوک اخم کرد و انگشتهاش رو به بازی گرفت.
- تلاشم رو میکنم اما فکرکنم تعریف تو از سعی و تلاش اینه که کل روز رو مشغول درس خوندن باشم! داری بدجنس میشی تهیونگ
با بلند شدن صداش ابروهای مرد بالا پریدن و بعد اخمهاش رو توی هم کشید. همیشه دوستپسرش رومیبخشید و حالا که ازش دلخور بود اون اینطوری گستاخی میکرد!
تکخند زد.
+ صداتو برای من بلند میکنی؟
___________________________________________
YOU ARE READING
Vkook_hub
FanfictionCouple: vkook Book name 💕 vkook_hub اینجا فیک های کوتاه و چند پارتی از ویکوک آپلود میشه و میتونید ژانر دلخواهتون رو کامنت کنید براتون نوشته میشه :)💗