Jungkook's POV
نه تو رو خدا ، مدرسه شروع شده
دوباره باید قیافه های نحس معلما رو ببینم
دوباره امتحان و درس
فاک تو این زندگی
الان توی واگن قطارم و اینایی که پیش من نشستن یا عین سگ زر می زنن یا عین خرس خوابیدن یا عین گاو دارن می خورن ، یکی نیست بهشون بگه یکم آروم تر کسی اونا رو ازتون نگرفته
بعد از تقریبا ۴ یا ۵ ساعت رسیدیم نزدیک مدرسه و بله
هاگرید در استقبال ما
بعد از اون سوار قایقهای اونجا شدیم و از طریق دریا به مدرسه رسیدیم
آها راستی ، سه سال پیش به هاگوارتز انتقالی گرفتم و قبلا توی یه مدرسه جادویی دیگه بودم
سه ساله اومدم و حتی یه دوست هم ندارم ، می پرسین چرا ؟ چون من عین سگ از حرف زدن و ارتباط با آدما متنفرم و یه خورده می ترسم
یه اکیپی هست توی مدرسه که تقریبا همه روی اعضاش کراشن و منم استثناء نیستم ، منم رو یکیشون کراشم ولی خب تاحالا جرئت نکردم حتی باهاشون حرف بزنم
تهیونگ ، جیمین ، جین ، نامجون ، یونگی ، هوسوک
جین و یونگی عضو ریون کلا ان و تهیونگ و و نامجون گریفیندور و هوسوک و جیمین هافلپاف
اگه در مورد من کنجکاوین باید بگم که ...
من اسلیترینی ام ، واقعا نمی فهمم اون کلاه چش بود که منو گذاشت اسلیترین ، من که مثل اینا شرور و ظالم نیستم ، من اصلا کاری با کسی ندارم ، هعی
و حدس بزنید کراش من کیه ؟ بله
کیم تهیونگ ، تنها سینگل گروه که که ۹۹ درصد دخترا خودشونو جلوش لوس می کردناین پنج تا خیلی با هم فرق دارن
از نظر قیافه میگم چون تاحالا باهاشون هم صحبت نشدم که بدونم چه شخصیتی دارنکاش منم می تونستم دوستشون باشم
ولی خب اونا ۱۲ ساله که دوستن و فکر نکنم جایی بینشون داشته باشم
اونا هم قبولم نمی کنن همینطور که هیچ کس نکرد
YOU ARE READING
who's the Lucifer's son? AU
Fantasyدر مدرسه ای پر از پر از شگفتی ها ، پر از غیر ممکن ها همه ترسیده بودند . چرا ؟ چون دامبلدور گفته بود که پسر لوسیفر بین اونهاست همه معلم ها و دانش آموزا وحشت زده بودند مخصوصا جونگ کوک که پسر آروم و گوشه گیر و ترسویی بود ولی جای ترسناک داستان اینجاست...