بخش بیست و چهارم: تابستان خاطرهانگیز
تابستون برای من بهترین فصله؛ چون تونستم واقعیترین احساسات رو تجربه کنم.
******************
روی تخت دراز کشیده بودن. به پسر به خاطر اوضاع قلبش سخت نگرفته بود؛ اما با این حال نگرانی چیزی بود که هیچوقت ازش جدا نمیشد. صدای نفس کشیدنهای آروم ییبو رو میشنید و همین باعث میشد ناخودآگاه لبخندی روی لبهاش بشینه.
انگشتهاش آروم بین موهای ییبو در حرکت بود. با شنیدن صدای ویبره گوشیش، آروم دستش رو از زیر سر ییبو بیرون کشید. تلفنش رو از روی میز برداشت و بعد روی تخت نشست. با دیدن پیام اخمی کرد:
به کمکت نیاز داریم.
دستی به پیشونیش کشید و بعد نگاهش رو به ییبو داد. دلش نمیخواست پسر رو بعد از اولین رابطه ترک کنه؛ چون میترسید احساس بدی پیدا کنه. خودش هنوز دوش نگرفته بود. کمی به ییبو خیره شد. بدنش پر از کبودی بود و با به یاد آوردن غرغرهای ییبو لبخندی روی لبهاش نشست.
******************
فلش بک
ییبو تو اون لحظه میتونست نیاز رو از تک تک رفتارهای جان بخونه؛ اما با بوسههایی که مرد روی گردنش میذاشت، میدونست که جای کبودیها قراره بمونه؛ برای همین گفت:
جان یکم آرومتر، جای همشون میمونه. لعنت بهت. فردا فیلمبرداری داریم.
اما تو اون لحظه برای جان چیزی اهمیت نداشت. موهای پسر رو توی دستش جمع کرد و گفت:
پس وظیفه اون میکاپ آرتیستها چیه؟
و بعد به کارش ادامه داد. ییبو چیزی نگفت؛ چون میدونست هیچ فایدهای نداره. از این به بعد نباید جان رو تهدید میکرد؛ چون فکر نمیکرد اون فرشته بخواد به همچین شیطانی تبدیل بشه.
پایان فلش بک
******************
برای آخرین بار به ییبو نگاه کرد. پتو رو روی پسر کشید، لیوان آب رو به همراه قرصهای ییبو روی میز گذاشت و بعد از بوسیدن موهاش از اتاق بیرون رفت.
با راننده هماهنگ کرده بود. بعد از برداشتن کلاه و ماسکش از هتل بیرون زد. فقط امیدوار بود ییبو ازش دلخور نشه. اون موقع نمیدونست چطور باید منت پسر رو بکشه.
******************
بعد از رسیدن به مقصد نفس عمیقی کشید. هر وقت توی اون خونه میومد، احساس میکرد نمیتونه درست نفس بکشه. تمام کابوسهاش به ذهنش میومدن و قدرت حرکت رو ازش میگرفتن. میدونست هنوز انقدر قوی نیست که بخواد با خاطرات تلخ گذشته روبهرو بشه؛ ولی چاره دیگهای نداشت. سرنوشت اون با تلخیها یکی شده بود.
YOU ARE READING
𝑊ℎ𝑒𝑛 𝑌𝑜𝑢 𝐿𝑒𝑓𝑡 𝑀𝑒
Fanficنام فیک: وقتی ترکم کردی تعداد پارتها: ۳۲ (کاملشده) نوبت آپ: سه شنبهها ژانر: ریللایف، عاشقانه، غمگین تایپ: ورس _________________ 🏮𝑾𝒉𝒆𝒏 𝒀𝒐𝒖 𝑳𝒆𝒇𝒕 𝑴𝒆🏮 در فراز و نشیب به دست آوردن خواستههایم، من تو را از دست دادم... ...